چون عاشقت شدم پارت ۱۵2 آذر 140128 دیدگاهپارت ۱۵ بعد از خوردن شام کسری تمام وسایل و جمع کرد و با هم به سمت ویلا برگشتیم به محض اینکه داخل اتاقم رفتم کسری بدون اینکه اجازه بده…
چون عاشقت شدم پارت ۱۴2 آذر 1401بدون دیدگاهپارت ۱۴ – به به عجب بو و برنگی، ببینم خانم چی پخته، دلم که ضعف رفت. کسری مشغول سرک کشیدن شدن و شروع کرد به، به-به، چه-چه کردن. گفتم:…
چون عاشقت شدم پارت ۱۳29 آبان 14017 دیدگاهپارت ۱۳ – خوبی عزیزم؟ _ اگر به این حال و روز بشه گفت خوب، آره خوبم. چی شد؟ – فشارد خیلی اومده بود پایین، و خدارو شکر به خیر…
چون عاشقت شدم پارت ۱۲28 آبان 14011 دیدگاهویرایش پارت ۱۲ با هم به داخل آسانسور رفتیم. کسری شماره طبقه هفت رو زد. نگاه به اعداد طبقات انداختم. این برج کلا سیزده طبقه داره. – بانوی زیبای من…
چون عاشقت شدم پارت ۱۱26 آبان 14019 دیدگاهپارت ۱۱ _ کسری! – جان دل کسری! خیلی-خیلی، ممنون! متاسفم، من… کسری کمی از من فاصله گرفت. دست هاشو روی شونه هام گذاشت و به چشم هام ذل زدو…
چون عاشقت شدم پارت ۱۰26 آبان 14013 دیدگاهپارت ۱۰ – جانان دلم، بریم که یک روز خوب منتظر ماست! کسری همونطور که دستشو دور شانه ام انداخته بود با هم، هم قدم به سمت ماشینش که رو…
چون عاشقت شدم پارت ۹24 آبان 14014 دیدگاهپارت ۹ به سالن کوچک خونمون که وصل به آشپزخونه، دوبلکس و در ورودی خروجی بود راهنماییاش کردم. روی صندلی چیده شده کنار میز نهار خوری نشستم. اون مرد که…
چون عاشقت شدم پارت ۸24 آبان 1401بدون دیدگاهپارت ۸ _ نه! با صدای داد خانم احسانی با وحشت از روی کاناپه بلند شدم و به سمت اتاقش دویدم. هنوز دستگیره رو لمس نکرده بودم که صدای شکستن…
چون عاشقت شدم پارت ۷21 آبان 14012 دیدگاهپارت ۷ برات یه خواستگار پیدا شده، پدرت همه چیزو از گذشته ات براش تعریف کرده، مرد بدون مخالفتی پذیرفته و گفته مشکلی نداره. _ تمومش کن مامان! – خودت…
چون عاشقت شدم پارت۶21 آبان 14014 دیدگاهپارت ۶ با باز کردن چشمهام، خودم و تو بیمارستان، زیر یک مشت لوله و سیم که بهم وصل بود دیدم. چشم چرخوندم، متوجه شدم تو اتاق آی سی یو…
چون عاشقت شدم پارت۵19 آبان 14012 دیدگاهپارت ۵ خانم خجسته سبب خیر شد. من بعد از مدت ها از لاکم بیرون اومدم و مشغول تمیز کاری شدم. خونه رو گند برداشته بود. هرجارو که میسابیدی باز…
چون عاشقت شدم پارت۴19 آبان 14011 دیدگاهپارت ۴ بابا در جواب میلاد گفت: – هر چی بهت هیچی نمیگم دور برندار! دختر من هرچی که هست خائن نیست و من بهش اعتماد دارم. نمیخوای که اجباری…
چون عاشقت شدم پارت ۳17 آبان 14012 دیدگاهپارت ۳ با عصبانیت به طرف در خونه رفتم و پاکت خوراکی هارو برداشتم. به سمت پنجره رو به کوچه اصلی رفتم. پرده های حریر سبز رنگ و به کناری…
چون عاشقت شدم پارت۲15 آبان 14014 دیدگاهباز هم کابوس، حتی تو خواب هم دست از سرم بر نمیداشتند. داشتم دیوونه میشدم. تو این یک سال کارم شده بود فکر کردن به گذشته و گریه. اون خاطرات…
چون عاشقت شدم پارت ۱14 آبان 14016 دیدگاهپارت ۱ – نبینم خانم خوشگلم ناراحت باشه؟ لبخندی به روی مردی که امشب برای همیشه مال من شده بود زدم و گفتم: _ من که ناراحت نیستم، فقط خسته…