InShot ۲۰۲۳۰۶۲۴ ۱۰۱۹۳۶۱۶۳

دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را…
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 350 5 (3)

6 دیدگاه
          فقط داشتم نگاهش می کردم.. حرفی به ذهنم نمی رسید.. لزومی هم نداشت حرفی بزنم.. خودش باید می فهمید توضیحاتش انقدر گیج کننده اس که هیچ کس نمی تونه درکی ازشون داشته باشه و بدون سوال پرسیدن من جواب بده.. ولی بعد از چند دقیقه…
رمان آوای نیاز تو

رمان آوای نیاز تو پارت 260 5 (2)

11 دیدگاه
    دستی رو چشمام کشیدم، خواستم برم اما نگاهم به صفحه روشن گوشی تو دستش خورد! صفحه ی گوشیش روشن بود و این یعنی آوا تازه از سر خستگی خوابش برده… نگاهی به صورتش کردم و بعد نگاهی به گوشی تو دستش و کنجکاو گوشی رو از لای دستاش…
رمان مانلی

رمان مانلی پارت 40 4.2 (17)

12 دیدگاه
#پارت_40   •┄┄┄┄┄┅•🦋•┅┄┄┄┄┄• لب‌هایم از هم باز ماند و مات شده نگاهش کردم.   احسان تک سرفه‌ای کرد و چشم و ابرویی برای صورت بی‌خیال نامی آمد.   به سمتم برگشت و نگاهی به صورت خشک شده‌ام انداخت. _چیشده؟   سریع جواب دادم: الان داری باهام شوخی می‌کنی دیگه؟ می‌خوای…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 33 4 (4)

16 دیدگاه
    تا میام بشینم دوباره صدای زنگ در بلند می‌شه. حلما می‌گه:   – شوهرت اومد عزیزم؟   لبخندی می‌زنم و از جا بلند می‌شم.   – احتمالا.   در رو که باز می‌کنم برخلاف تصورم با قشنگ ترین صحنه کل عمرم مواجه می‌شم. یه کیک بزرگ و یه…
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 35 2.7 (3)

1 دیدگاه
      _ سدا، عزیزم چی شده؟   روی زانو نشستم، همقدش.   _ پری، لباسم کثیف شد… رفتم دستشویی… ولی…   باید می‌جنبیدم وگرنه سر و صدا باقی اهل خانه را هم بیدار می‌کرد و متوجه غیبت فرهاد می‌شدند، سفته‌هایم، نه…!   دستش را گرفتم.   _ چیزی…
رمان طلوع

رمان طلوع پارت ۱۲۲ 4.5 (2)

8 دیدگاه
    چقد از این فاصله شهر و آدماش کوچیکن…تهران با همه ی وسعت و بزرگی و شلوغیش هیچوقت برا من شهر خوش خاطره ای نبود….وقت هایی که اون پایین هاش زندگی کردم یه جور درد کشیدم و حالا که این بالاهام یه جور دیگه….     نفسم رو با…
رمان نگار

رمان نگار پارت 10 0 (0)

1 دیدگاه
  یه نیم ساعتی گذشته بود ، دیگه تقریبا تمام چیزای مورد نیاز مو جمع کرده بودم … میخواستم این یه شب آخرو کنار خانوادم بگذرونم …. کاش میدونستن چقدر دوستشون دارم ….. کاش یه ذره واسم ارزش قائل بودن که کارم به اینجا نمیکشید … بغض کردم … واسه…
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 3 3.2 (6)

6 دیدگاه
      از جا برخاست و عصبی پیراهنش را صاف کرد: _ نمیتونی منو به کاری مجبور کنی باباخان، نمیتونی منو سر سفره‌ای بذاری که قراره زنی جز گلین کنارم بشینه!   پشت کرد تا از آنجا بیرون برود اما ضربه‌ی مهلک کلام خان، همانند گرز رستم بر سرش…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۲ ۱۵۵۸۴۷۶۳۹

دانلود رمان دژ آشوب pdf از مریم ایلخانی 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان:     داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب عمارتی به نام دژآشوب که ابستن یک دنیا ماجراست… ماجرای یک قتل مادری جوانمرگ پدری گمشده   دختری تنها، گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم…
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 54 4.5 (2)

11 دیدگاه
      – برو بالا…   دخترک لب‌هایش را روی هم می‌فشارد و بدون زدن هیچ حرفی سمت پله‌ها قدم برمی‌دارد و امید کلافه گوشه‌ی چشمانش را می‌فشارد.   حق با رهام بود… داشت از امید شایگان بودنش فاصله می‌گرفت و علتش همین دخترک مدرسه‌ای بچه‌ سال بود.  …
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 32 3.8 (5)

6 دیدگاه
    حوصله ی نوشتن نداشت و علاوه بر آن، هیچ پیامی نمیتوانست احساس را منتقل کند.   شماره اش را گرفت و میدانست رسا طبق گفته ی خودش بیدار است.   حتی صدای کشداری که رسا سعی داشت خواب آلود نشانش دهد هم گولش نزد! رسا را بلد بود،…
رمان نگار

رمان نگار پارت 9 0 (0)

2 دیدگاه
  روزها و هفته ها تلاش کردم تا خانوادمو راضی کنم ، بماند که چقدر هم از این و اون کشیده ی آب نکشیده خوردم، اما نشد که نشد … همه میگفتن کامیار دوستت داره ، عموت خیلی وقته که قول تو رو از ما گرفته و هزار جمله دیگه…
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 349 4 (4)

18 دیدگاه
          بازم بدون حرف ماشین و کشید کنار.. انگار تعجبش از رفتار من خیلی بالا زده بود که می خواست زودتر بفهمه دلیل این کارام چیه.. هرچند که باید تا الآن یه حدس هایی می زد.. از تو کیفم.. برگه امتحانی رو درآوردم و همونطور که…
IMG 20230622 120956 438

دانلود رمان بوی گندم pdf از لیلا مرادی 0 (0)

6 دیدگاه
خلاصه رمان: یه کلمه ، یک انتخاب و یک مسیر میتواند گندمی را شکوفا کند یا از ریشه بخشکاند باید دید دختر این داستان شهامت این را دارد که قدم در این راه بگذارد قدم در یک دنیای پر از تناقض که مجبور است باهاش کنار بیاید در صورتی که…