ASi, Author at رمان دونی

نویسنده: ASi

رمان پروژه عشق پارت 30

(اسرا) (صدای زنگ ب گوشمون رسید) باران:ببین کیه نصف شبی (به سمت در رفتم و با خنده درو باز کردم نگام قفل ارسینو کیان شد زود درو بستم که کیان درو هل داد) _هاااا چیهههه کیان:مرض برو اونور پدرصگ _نرم اونور چیکار می‌کنی تخم خر کیان:میشاشم رو این(و دستشو ب سمت ارسینی گرفت سرپا چرت میزد) ب جون اسرا داره

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 29

پارت 29:) _پدصگگگ بزارم زمین آرمین بزارم زمین میوفتم آرمین:مواظبم _تخمم ینی بزاررررررر (با شدت پرتاپ میشم آرمین قری ب کمرش داد و بشکن زد) ارمین:ای عروس مهتاب ای مستی مه ناب امشب با صد تا بوسه دومادو دریاب _اهوع بیا پایین بچه تو مثل بشر منو بزار رو تخت من هیچی تخم جنت هیچیش نشه صلوات آرمین:اره _چی چیو

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 28

پارت 28 (پشت به همه ایستادم و با یه جیغ بلند دسته گلمو پرتاب کردم و زود برگشتم رو ب جمعیت یعنیا دسته گل عدل تو کله آرسین فرود اومد دسته گل بدبخت هیچی ازش نمونده بود آرسین دسته گلو از روی زمین برداشت و با یه لبخند) آرسین:ایشالله عروسی خودم اسرا:ایشالله بری خونه بخت ایشالله بچه هاتو ببینم خانوم

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 27

نگاهموب چشماش دوختم بزرگترین خوش شانسی من بود _میگما آرمین آرمین:برار واسه بعد (و فرمون چرخوند ) _مس بشر الاغغغ (صدایه آهنگ میومد دور ماشینمون کیپ کیپ شده بود ) _بریم خب آرمین:در باز نمیشه _یا ابرفرض ینی چی‌ آرمین:لوبیا چیتی (دست گلمو محکم کوبوندم ب سرش که دسته گلم پرپر شد) _ارمینننن الهیییی کچللللل شی آرمین:حقت بود _خفه شووو

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 26

(شیلا) (استرس تموم وجودم رو بر گرفته بود مدام فکرم پی آرمین می‌رفت و آرایشگر کیلو به کیلو ارایشمو زیاتر میکرد قلنج انگشتامو گرفتم خخخخخ دستای سردمو بهم مالیدم ) اسرا:اهاااا مبارکه عروس، دوماد خوشتیپه، روی پشت بومه باغ میخونم باران:نگفتم از موتوری نگیر بد انداخته بهت روژین:خره مگه باغ پشت بوم داره اسرا:همینی که هست دن دن دن آهنگ

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 26

(شیلا) (استرس تموم وجودم رو بر گرفته بود مدام فکرم پی آرمین می‌رفت و آرایشگر کیلو به کیلو ارایشمو زیاتر میکرد قلنج انگشتامو گرفتم خخخخخ دستای سردمو بهم مالیدم ) اسرا:اهاااا مبارکه عروس، دوماد خوشتیپه، روی پشت بومه باغ میخونم باران:نگفتم از موتوری نگیر بد انداخته بهت روژین:خره مگه باغ پشت بوم داره اسرا:همینی که هست دن دن دن آهنگ

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 25

_این غیر ممکنه ( جیغی زدم و به اهورا خیره شدم) _کثافت تو به روژین خیانت کردی (اهورا چشاش گرد شد و متعجب نگاهم کرد…. قهقهه روژین که به گوشم خورد سرم رو به طرفش چرخوندم) روژین:حتما حاملست برای همین میگی خیانت کرده _اره تو از کجا فهمیدی +هاااااااااااا (و صدای همزمان کیان آرمین و باران بلند شد) روژین:ن ن

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 24

(سه هفته بعد) (آرمین) _جواب ازمایشو به اتاق 112بفرستید (پرستار سری تکون داد و حتماً زیر لب گفت سرم رو تکون دادم و به سمت اتاق اهورا پا تند کردم همین که میخواستم درو باز کنم در شق خورد تو صورتم) شیلا:هعی آرمین ازگل اینجایی خاک تو سرت (بغض کرده نگاهم کرد) شیلا:چیزیت که نشد (خدای کرمتو شکر گفتم ادمش

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت24

(به محض رسیدن به اتاق خودمو پرتاپ کردم رو تخت چیزی نگذشت که آقا ارمینمونم تشریف فرما شدن نگاهی بهم انداخت که رو تخت لم داده بودم دوتا ابروهایش بالا پرید و لبش به لبخند کشیده شد با چشمای خمار و شیطونش بهم خیره شد در اتاق بست و به سمتم اومد رو تخت نیم خیز شد و دراز کشید

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 23

(از زبان شیلا) از در بیمارستان اومدم بیرون و به سمت حیاط بیمارستان پا تند کردم از دور آرمین رو دیدم که به یه درخت تکیه داده بود و حرف میزد به محض اینکه دید سمتش میرم زود تماسو قطع کرد لبخندی بهم زد و نزدیکتر رفتم بهش که رسیدم) _به‌به آقا آرمین پارسال دوست پسر امسال چغندر (قهقهه اش

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان پروژه عشق پارت 22

آرسین:چرا موهاتو خشک نکردی _تقصیر باران بود هی میگفت «آخه الان وقت حمومه؟» منم فقط آبشو گرفتم خو آرسین:باشه بیا اینجا حالا (به سمتش رفتم،دستاشو دور شونه هام قفل کرد) کیان:بد نگذره یه وقت آرسین:نمگذره تو هواست به خودت باشه،(رو به من)خوب دیگه چ خبر _هیچی باران میگف اک‌هی کاش مس این رمانا وقتی رفتیم پارک یکی اون وسط متلک

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 21

_مماننننن شیلا:جانممم _وای درد می‌کنه واییی باران:دراز بکش بزارم برات _نزارررر گرمه روژین :بیا کوفت کن همه همسایها فهمیدن تو پریودی (در حالیکه از درد شدید گریه میکردم چشم غره به روژین رفتم) _درد میکنههه باران:بیا گذاشتم الان آروم میشی ،اینم بخور (در حالیکه زعفران رو از دستش می‌گرفتم بهشون نگاهی انداختم) _حالا چجوری برم مهمونی شیلا:با پا باران:تموم شد،خیلی

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 20

_اره دیگه اینجوری شد اهورا:دهن سرویس چ خودی نشون دادی (آرسین با خنده«هوعش»نثاره اهورا کرد) نیما:هنوز قسمت باحالشو تعریف نکردم برات (این تازه سی دیقس با اینا همچنین شده بقیشو بخیر کنه) شیلا:هنوزم مس زنا میشینیغیبت میکنو حرف میزنی خاک تو اون سرت (نیما چپ چپی نگاهی به شیلا انداخت) باران:فقط یک درصد فکر کن من دیشب تو مجلس بودم

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 19

  مامان:اومدن بابا:باز میکنم (بابا درو باز کرد به صف ایستاده بودیم ،اول پدر دوماد بعد مادرش ،خواهرش و بلخره شا پسر تشریف آوردن همممممممم بدک نبود) مامان:خوش اومدید بفرمایید بفرمایید پدر شا پسر:زحمت دادیم (آخه جناب زحمت چیه خود رحمتیت اَ صب چشم به راهیم تا شما تشریف بیارید…بیا ترو خدا آخه عدل خاهر شنگولی این باید پیش من

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 18

  شیلا:من گفتم تو هیچیت نیس،ولی گوش که نیس درو دروازس ازیکی میره تو ازاون یکی بیرون میاد باران:به‌به به‌به چه مثال زیبایی _باشه دیگه نشو مرد دوهزار چهره باران:به‌به به‌به روژین:ای زهرمار _به‌به به‌به شیلا:فقه تو مونده بودی _بحرحال ازاین بحث ها بگزریم آرمین:گرفتی ازمایشتو _اره کمکاری تیروئیدِ مس بکهیونننن شیلا:ای خدااا باز شرو کرد این گونجوته این گونمونجوته

ادامه مطلب ...