رمان پروژه عشق پارت 30
(اسرا) (صدای زنگ ب گوشمون رسید) باران:ببین کیه نصف شبی (به سمت در رفتم و با خنده درو باز کردم نگام قفل ارسینو کیان شد زود درو بستم که کیان درو هل داد) _هاااا چیهههه کیان:مرض برو اونور پدرصگ _نرم اونور چیکار میکنی تخم خر کیان:میشاشم رو این(و دستشو ب سمت ارسینی گرفت سرپا چرت میزد) ب جون اسرا داره