رمان استاد خلافکار پارت آخر22 تیر 1399376 دیدگاه کنار هم دراز کشیدیم و اولین خواب سه نفرمون رو تجربه کردیم. چند روزی از اومدن آرمین و هانا به این جا میگذشت امیر می گفت کارا رو…
رمان استاد خلافکار پارت1066 تیر 13991341 دیدگاه بعد از مدتها یه شب بی نقص پر از لذت پر از عشق با امیر تجربه کرده بودم اولین باری بود که اینطور با میل و خواسته خودم به…
رمان استاد خلافکار پارت 10530 خرداد 1399750 دیدگاه سریع پیاده شدم و در سمت امیر و باز کردم دستاشو گرفتم و سعی کرد کنارم بزنه پسم بزنه اما نتونست به خودم جرات دادم خودمو توی بغلش انداختم…
رمان استاد خلافکار پارت 10424 خرداد 1399567 دیدگاه نگاهی بین من و آرمین رد و بدل کرد و همراه آرمین از عمارت بیرون رفت. نگاه پر از تنفری به مردی که داشت با پوزخند بهم نگاه…
رمان استاد خلافکار پارت 10318 خرداد 1399670 دیدگاه امیر صورتم رو نوازش کرد و گفت _نگران چیزی نباش ملکه من منو که میشناسی اتفاقی برام نمیفته میریم هرجایی که تو بخوای حتی اگه بگی میریم ناف تهران…
رمان استاد خلافکار پارت 10215 خرداد 1399394 دیدگاه اشکمو از روی صورتم پاک کردم و گفتم شما امیر و نمیشناسی فقط بدی هاش دیدی اما اون آدم خوبیه حداقل برای من… تا من به عادل بگم که…
رمان استاد خلافکار پارت 10110 خرداد 1399334 دیدگاه کاری می کنم تک تکتون به پای ما بیفتین و بخواین جون تو نو ببخشم اما من تا چشمای تک تک شما رو در نیارم ولکن تون نیستم .…
رمان استاد خلافکار پارت 1004 خرداد 1399372 دیدگاه آرمین که رگ گردنش بیرون زده بود و عصبانیت از صورتش می بارید خواست به سمتش حمله کنه که قبل از اینکه من بتونم جلوشو بگیرم دونفر از…
رمان استاد خلافکار پارت 9931 اردیبهشت 1399342 دیدگاه پسرم رو بیشتر به خودم فشار دادم و گفتم بعدا همه چیز رو براتون توضیح میدم هانا نگران پرسید _تو اینجا توی بیمارستان چیکار می کنی؟ نفسم رو…
رمان استاد خلافکار پارت 9827 اردیبهشت 1399494 دیدگاه شک نداشتم امیر که بیدار بشه و من و اینجا ببینه یا فقط بشنوه خودش سر از تنم جدا میکنه بهش حق میدادم اما الان فقط و فقط جون…
رمان استاد خلافکار پارت 9723 اردیبهشت 1399371 دیدگاه با دیدن عادل که داشت از دور به سمتم میاومد به طرفش رفتم با نهایت التماس ازش پرسیدم چی شد تونستی کاری بکنی ؟ عصبی بود و ناراحت این…
رمان استاد خلافکار پارت 9619 اردیبهشت 1399523 دیدگاه دعاکردم تا امیر سالم و سلامت از این اتاق بیاد بیرون که بتونه زندگی که آرزو داشت کنار پسرش من تجربه کنه . امیر ازخیلی چیزا گذشته بود از…
رمان استاد خلافکار پارت 9512 اردیبهشت 1399922 دیدگاه اما وقتی جوون از پاهاش رفت روی زمین افتاد و منم باهاش آوار شدم. به خاطر چراغی که بالایی در خونه بود صورتش میتونستم ببینم رنگ پریده و بی…
رمان استاد خلافکار پارت 9410 اردیبهشت 1399112 دیدگاه پرستار از من پرسید هپدرش کجاست؟ معمولاً پدرا از دیدن اولین بار غذا خوردن بچه هاشون خیلی لذت میبرن. با این حرفش بغضم شکست دوباره شروع کردم به گریه…
رمان استاد خلافکار پارت 937 اردیبهشت 1399396 دیدگاه اشکم داشت در می اومد اینقدر احساساتی شده بودم که باورم نمیشد شاید به خاطر دوران حاملگی بود اما دلم براش سوخت دلم براش سوخت که وقتی گفتم از…