رمان دلارای پارت 155
98 دیدگاه
قبل از اینکه فرصت تحلیل کردن پیدا کنند مشت محکم ارسلان به یک باره در صورت پسری که کیف دلارای را گرفته بود فرود آمد حتی صدای هین ترسیده دلارای هم باعث کوتاه آمدن خشمش نشد مشت دیگری در صورت پسر زد و خونسرد غرید _چه گهی داشتی میخوردی؟…