غزال گریز پا پارت آخر

24 دیدگاه
    ماکان با خوشحالی و بدون توجه به اطراف عروسکش را به آغوش کشید غزال خجالت زده دم گوشش گفت :   وای ماکان تروخدا ولم کن آبرومون رفت…

غزال گریز پا پارت 43

5 دیدگاه
    غزال با لبخند در جلوی ماشین را باز کرد سوار شد :   سلام   – سلام عشقم ، چطوری ؟   عالی ‌، تو چی ؟  …

غزال گریز پا پارت 42

8 دیدگاه
    پـارتـ ۸۰     غزال بیجان ، در حالی که مهراد بازویش را گرفته بود سوار ماشین شد . اما با دیدن ماکان که با عجله به سمتشان…

غزال گریز پا پارت 41

6 دیدگاه
  #فلش بک سه سال قبل :   وای زهرا قفلی زدی رو من ولم نمیکنی   – غزال احمق عاشقش شدی ، چرا نمیفهمی   اشک در چشمان دریایی…

غزال گریز پا پارت 40

12 دیدگاه
  ماکان به آرامی دست برد و گیره ی روسری زیر گلویش را باز کرد و در گوشش زمزمه کرد :   میدونی غزال ، اون روزا حتی گمانم هم…

غزال گریز پا پارت 39

12 دیدگاه
  انگشت اشاره اش را روی آیفون فشرد و منتظر باز شدن در شد . شوقش برای دیدن غزال هر لحظه بیشتر میشد .   – ماکان ، بابا جان…

غزال گریز پا پارت 38

13 دیدگاه
  هنوز نمیدانست آنچه میخواهد بر زبان بیاورد درست است یا نه ، اما عشق منطق مگر میشناسد ؟   این هدیه رو تا آخرین لحظه عمرم نگه میدارم ..…

غزال گریز پا پارت 37

30 دیدگاه
  با اضطراب یکبار دیگر درون آینه سر تا پایش را برانداز کرد شلوار دم پا گشاد مشکی و کت سفید رنگی که تا بالای زانویش می آمد ، مروارید…

غزال گریز پا پارت 36

12 دیدگاه
  مهراد متعجب به صفحه خاموش موبایل زل زد ، این دستپاچگی برادرش برایش غریبه بود ‌. ماکان و هول شدن ؟ بیشتر شبیه جوک میماند .. با فکری مشوش…

غزال گریز پا پارت 35

3 دیدگاه
    غزال با اندوه خیره ی زهرا شد که انگار واقعا نفهمیده بود منظور غزال چیست :   زهرا دارم جدی میگم لعنتی ، واقعا نمیدونم باید چیکار کنم…

غزال گریز پا پارت 34

7 دیدگاه
    کمی سکوت برقرار شد و هر دو به آهنگی که با ولوم ملایم پخش میشد گوش سپردند   آخ ، زده به سر من هوای تو شیرینه حرفای…

غزال گریز پا پارت 33

بدون دیدگاه
    حاج احمد با تحسین گفت :   اگه انتخابت کسی جز غزال بود باید شک میکردم به پسری که تربیت کردم همین امروز زنگ میزنم به آقا فرهاد…

غزال گریز پا پارت 32

2 دیدگاه
    غزال با خستگی تمام از اتاق کارش بیرون آمد ، همه حتی خانم جلالی رفته بودند و او برای تمام کردن چند طرح نیمه تمام همچنان در شرکت…

غزال گریز پا پارت : 31

4 دیدگاه
    جو سنگین ماشین اذیتش میکرد به همین ، برای عوض کردن بحث رو به غزال گفت :   راستی ، یه طراحی داریم برای یه شرکت سیسمونی ،…

غزال گریز پا پارت 30

13 دیدگاه
    با برگشتن مهراد و زهرا رشته کلام پاره شد .‌ مهراد ، رو به جمع پرسید :   خب ، چی سفارش بدم ؟   – من که…