رمان بوسه بر گیسوی یار پارت 29
و بلافاصله بعد از این حرف، دستم را محکم روی دهانم میگذارم! او با آن قیافه ی زوم شده و مورّب در چشمی بهت زده پوزخندی میزند و میگوید: -بد داری تحریکم میکنی با این پرروییات خوشگله… چشم میفشارم. چقدر بد گفت! در آخر تقه ی آرامی به در میزند و با صدای آرام و موذیانه ای میگوید: -تو