دسته‌بندی: رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 34

  حس میکردم قلبم داره توی دهنم میزنه و سرم سنگین شده پس بی حس و حال سری در تایید حرفش تکون دادم و بی رمق روی تک مبل توی سالن نشستم آراد خواست به سمتم بیاد ولی نمیدونم چی شد که یکدفعه نگاهش خیره پنجره پشت سرم شد و سرجاش ایستاد با تعجب به عقب برگشتم و نیم نگاهی

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 33

  به مبل گوشه پذیرایی اشاره کردم و خطاب بهش گفتم : _اونجاس !! با عجله به اون سمت رفت و گوشی رو برداشت ولی با دیدن اسم تماس گیرنده پوووف کلافه ای کشید و بلند گفت : _ای بابا !! بعد از مکثی گوشی رو برداشت و بی حوصله و شاکی گفت : _بله ؟! _….. طولی نکشید که

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 32

  لعنتی دندوناش رو توی بازوم فرو برده بود و با چشمایی که از شادی برق میزدن بهم خیره بود و برام ابرو بالا مینداخت با حرص فریاد زدم : _ول کن کندی گوشت دستمو !! با لج بیشتر دندوناش فرو برد که دیکه طاقت از کف دادم و با خشم با دست آزادم موهاش رو چنگ زدم و سرش

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 31

  چپ چپ نگام کرد و با حرص گفت : _آره !! به طرفش چرخیدم و با ترس زمزمه کردم : _یع…یعنی چی که میگی توی کُماس !؟ دستی به صورتش کشید _یعنی اینکه بدجور زدی ناکارش کردی آب دهنم رو قورت دادم و وااای بلندی زیرلب زمزمه کردم چه خریتی کردم خدای من !! یعنی چی توی کماس ؟!

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 30

  عصبی روی تخت دراز کشیدم و به این فکر میکردم که چطوری تونسته بدون اینکه به من بگه اینطوری بیگدار به آب بزنه و بدون اجازه به اون خونه برگرده هنوز چند دقیقه نگذشته بود که با صدای بلند زنگ به خودم اومدم و با عجله خودم رو به اف اف رسوندم که با دیدن نازلی بدون اینکه قفل

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 29

    بلند شدم و درحالیکه به طرف اون قفسه راه می‌افتادم آروم روی زانو نشستم و گلدون کنار زدم که با دیدن تک کلیدی که پشتش بود برای ثانیه با تعجب نگاش کردم و کم‌کم لبخندی گوشه لبم نشست با فکر به اینکه این کلید ممکن مال این گاوصندوق لعنتی باشه با عجله برش داشتم و همونطوری که توی

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 28

  از اینکه جدیدا زود پیشم وا میداد و مقاومتش میشکست خوشم میومد چون میدونستم نسبت بهم دچار یه حس هایی شده و همین باعث شده که بیحال توی بدنم لَم بده این دختر یه طورایی برای من شبیه یه چیز کشف نشده ای بود که دوست داشتم ذره ذره وجودش رو لمس کنم و چون اولین رابطه اش با

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 27

  آراد با شنیدن صدای مکرر زنگ به خودش اومد و درحالیکه هنوز گیج خواب بود روی تخت نشست و همونطوری که من رو از روی خودش کنار میومد سوالی پرسید : _صدای اف افِه ؟؟ اهوومی زیرلب زمزمه کردم که بلند شد و همونطوری موهای آشفته اش روی دستی میکشید گیج گفت : _معلوم نیست نصف شبی کیه !!

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 26

  _باور میکنی نمیدونم اصلا فراموش کرده بودم !! موهای آشفته دور صورتم رو کنار زدم و عصبی به دنبال آراد راه افتادم که وارد اتاق پریا شد به دنبالش داخل شدم که با دیدن پریای که بالای صندلی ایستاده بود و سعی میکرد پنجره اتاق رو باز کنه و در همون حال بر اثر ضربه های نوک انگشتاش با

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 25

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 25

  ” آراد ” عصبی به سمتم برگشت و با اشاره ای به اتاق گفت : _زده به سرت ؟؟ دستامو به سینه زدم و با لبخندی گوشه لبم سری تکون دادم و با شیطنت گفتم : _ آره چطور !؟ چشم غره ای بهم رفت و حرصی گفت: _هه…..انگار آقا خیلی خوش خوشانشه !! لبخندم بزرگ تر شد و

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 24

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 24

  کلمه بازی رو زیرلب زمزمه کردم و گیج سوالی پرسیدم : _بازی ؟! تو گلو خندید و درحالیکه دستش رو نوازش وار روی صورتم میکشید گفت : _اهووووم …. بازی اونم از نوع لذت بخشش خوب نگفتی نظرت چیه ؟! نگاهمو توی صورت خونسرد و اون لبخند مرموز گوشه لبش چرخوندم بی اختیار ترس بدی توی دلم نشست و

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 23

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 23

  _زود صبحونت رو بخور دخترم ، چون قراره جایی بریم اونم با خانوم پرستار !! چی ؟؟ من رو میخواست با خودش کجا ببره ؟؟ دهن باز کردم که مخالفت کنم انگار فهمید چون بلافاصله گفت : _وظایفت رو که یادت نرفته خانوم پرستار ؟؟! به اجبار نه آرومی زیر لب زمزمه کردم که خوبه ای خطاب بهم گفت

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 22

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 22

  با دیدن حال بدم از فرصت استفاده کرد و با عجله و دست و پایی لرزون بیرون رفت عصبی درحالیکه از درد به خودم میپیچیدم لنگون لنگون با همون بدن خیس و برهنه بلند شدم دستمو به دیوار گرفتم و سعی کردم راه برم که با شنیدن صدای خِش خِش و نفس های بلندش با عجله قدم دیگه ای

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 21

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 21

  ” آراد “ با روشن شدن صفحه اف اف و دیدن صورتش نفس توی سینه ام حبس شد ، پس بالاخره اومد خاله قزی من !! چی من ؟! این من مالکیت از کجا نشات میگیره آراد حواست هست ؟؟! کلافه سری تکون دادم تا بیخیال فکرای مختلفی که به سرم هجوم آوردند و داشتن باز خواستم میکردن، بشم

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 20

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 20

نووووچ اصلا همچین چیزی تو کَتم نمیرفت که لخت مادرزاد توی این خونه بچرخم دستام با سینه گره زدم و سوالی پرسیدم : _اونوقت چرا ؟! اخماشو توی هم کشید و گفت : _اولا اینجا حق سوال و جواب پرسیدن نداری دوما آقا اصلا خوششون نمیاد کسی غیر فُرم لباس دیگه ای بپوشه !! کلافه چشمامو تو حدقه چرخوندم و

ادامه مطلب ...