رمان دل دیوانه پسندم پارت 89
خشکم زد. وسط اون وضعیت وقت گیر آورده بود. سرمو انداختم پایین . چی می گفتم بهش. _ حرفتو بزن. _ یه مازیار بگی چی ازت کم میشه؟ _ الان من بگم مازیار تو شروع می کنی؟ _ حالا تو بگو شیطنتش مثل قدیما گل کرده بود. انگار نه انگار توی یه وضعیت