رمان سکوت تلخ پارت 44
به محض نشستن پروازشان و مواجه با راننده ای که قصد بردن آنها به مقصد تعیین شده را داشت مانلی با کمال خان تماس گرفته بود صبرش به سر رسیده بود بیش از این نمیتوانست مطیع باشد حریم خصوصی میخواست بعد از یک سفر خسته کننده به استراحت نیاز داشت