رمان ملورین Archives - صفحه 5 از 5 - رمان دونی

دسته‌بندی: رمان ملورین

رمان ملورین

رمان ملورین پارت 6

    اخمش عمیق تر می شود .   -ادرس اینجارو شرکت داده ،اونم مخصوص دادن به تو که بیای اینجا برای تمیز کاری؟   اشکش بر روی گونه اش می چکد.   -به…به ..خدا راست میگم، به جون خواهرم دارم راست میگم! اصلا…اصلا میخواید زنگ بزنید به رییس شرکت خودتون باهاش حرف بزنید؟   این گونه که قسم وی

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 5

    -اینجا چه غلطی می‌کنی؟   با بهت خیره ی محمد شد.   خواست جواب بدهد، که صدای نرگس خاتون بلند شد   -کیه مادر؟ بزار بیاد تو!   با عصبانیت خیره ی اون شد و با حرص جواب مادرش را داد.   -خدمه است! از جلوی در کنار می رود. لرز دستانش را گرفته بود. خانه ی پدرش

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 4

    بی توجه به غر غر هایش ، ش*رتش را پوشید و به سمت میز لوازم آرایش رفت و چند تراول درآورد و روی تخت پرتاب کرد.     -از حموم اومدم بیرون اینجا نبینمت!   به سمت حمام رفت و در را بست. دوش را باز کرد و زیر آب یخ ایستاد. سرما تا مغز استخوانش نفوذ کرده

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 3

    در فکر فرو رفت، مینو چطور با آن سرعت رفت در حمام قایم شد….     -زهره خانم مگه چی شده؟! بچه بودن دعوا کردن دیگه! اتفاقی نیوفتاده که….   چادرش را میان دندان هایش می گیرد و با چشمان گرد شده سر خونین پسرش را اشاره می‌کند:   -تو به این میگی بازی؟ درسته میگن بازی اشکنک

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 2

    امیر، با سکوت به او خیره شد.   -بنال دیگه اه!   -خودت گفتی خفه بشم. صبرش تمام شده بود. وقت شوخی با اورا نداشت.   -امیر، میگی چی شده ،یا خودت و خبرت و از شرکت پرت میکنم بیرون.   با سر و شکل عاقل اندرسفیهانه نگاهش کرد..   -زن عمو زنگ زد گفت به یه بهونه

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 1

    خودش را محکم به داخلش می کوبد. صدای ناله دخترک،از درد و لذت به هم می پیچد! ناخن های دخترک ، درون پوست برنزه ی مرد فرو می رود و کشیده می شود. آرام خودش را درون دخترک حرکت می دهد. صدای آه کشیدنش دلش را زیر و رو می‌کند.   با صدای بم خفه ای می گوید:

ادامه مطلب ...