رمان ملورین پارت 6
اخمش عمیق تر می شود . -ادرس اینجارو شرکت داده ،اونم مخصوص دادن به تو که بیای اینجا برای تمیز کاری؟ اشکش بر روی گونه اش می چکد. -به…به ..خدا راست میگم، به جون خواهرم دارم راست میگم! اصلا…اصلا میخواید زنگ بزنید به رییس شرکت خودتون باهاش حرف بزنید؟ این گونه که قسم وی