رمان دل دیوانه پسندم پارت 74
فوری رفتم پریدم پشت درخت قایم شدم.. از پشت درخت با احتیاط نگاهش کردم. دستاش رو باز کرد و بود. نشسته بود روی همین نیکمت همیشگی. یه جوری شدم. یعنی اونم داشت به من فکر می کرد؟ اونم دلش برای خاطراتمون تنگ شده بود؟ چی کشونده بودش اونجا. آخه اون پارک به خونه یا محل کارش خیلی نزدیک نبود.