رمان عشق ممنوعه استاد پارت 154
با تمسخر تک خنده ی عصبی کرد و گفت : -کارم داشتی ؟؟ دستپاچه نگاه ازش دزدیدم -آره دیگه آهاااان اونوقت میشه بگی این چه کاریه که سر از کمد لباسام در آوردی آب دهنم رو وحشت زده قورت دادم حالا چه گهی میخوردم توی ذهنم به دنبال پیدا کردن جوابی برای سوالش بودم که دستش رو جلوی صورتم