رمان حورا پارت 193
8 دیدگاه
معاینه کردنش و سونوگرافیاش زیاد طول نکشید، اما همان چند دقیقه هم وقتی صدای قلب ان کوچک چند ماهه را شنیدم، بغضم را نتوانستم کنترل کنم! حتی اشک وحید هم پیدا بود، اما خندید و پنهان کرد! زیبا بود، بعد از هزاران مشکلی…