رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 39

1 دیدگاه
        منو رو اسکن می‌کنم و مثل قحطی زده ها رو به گارسونی که منتظر سفارش بگیره می‌گم:   – کاربونارا، چیکن تگزاس مخصوص، سالاد سزار، وافل…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 38

4 دیدگاه
        (امیر)   حس بدی دارم. از اینکه اومدم و دیدم دیارا داره با مجید حرف می‌زنه. حس ناامنی مطلق پیدا کردم. اینکه یعنی به ساعت نکشیده…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 37

9 دیدگاه
        (دیارا)   درسته تو زندگیم گندهای زیادی بالا آورده بودم، ولی چشم بسته می‌تونستم بگم بوسیدن امیر، با اختلاف خیلی خیلی زیاد، بدترینش بود. یعنی تا…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 36

9 دیدگاه
        لبخند گشادی به روش می‌زنم و قفل در رو باز می‌کنم. گوشیش رو کف دستم می‌ذارم و با احترام سمتش می‌گیرم.   – خدمت شما اعلی‌حضرت……
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 35

7 دیدگاه
    لبش آویزون می‌شه.   – یادم نبود کلمه‌ی خجالت توی دایرةالمعارف تو قفله!   پوزخندی می‌زنم و میگم:   – والا… حالا مثلا می‌خوای چه غلطی کنی؟  …
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 34

17 دیدگاه
  – رقص کارد رو می‌شه انجام بدیم فیلم بگیرید آقا امیر؟   نگاهم روی نخود آش این روزامون یعنی فاطیما می‌شینه.   امیر خونسرد دوربین رو دست مجید می‌ده.…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 33

16 دیدگاه
    تا میام بشینم دوباره صدای زنگ در بلند می‌شه. حلما می‌گه:   – شوهرت اومد عزیزم؟   لبخندی می‌زنم و از جا بلند می‌شم.   – احتمالا.  …
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 32

4 دیدگاه
    نگاهی به سقف می‌کنم و رو به خدا می‌گم:   – دمت گرم خوب درستش کردی دیگه حالا اون روی سگ منم وسطش بلند می‌شه. بیا و درستش…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 31

7 دیدگاه
    عصبی پاهام رو تکون می‌دم. نمی‌دونم چقدر گذشته که صدای زنگ موبایلم بلند می‌شه. شیرجه می زنم رو گوشیم‌. قلبم می‌خواد از سینه دربیاد. تماس رو با دستی…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 30

8 دیدگاه
    – دیارا جان… عزیزم…   انگار نمی‌شنوه. باز عصبی شده چون یه نفس می‌گه:   – من اون باشگاه بی صاحابو روی سر تو و اون احسان زبون…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 29

14 دیدگاه
    یه لحظه متوجه موقعیت می‌شم.   امیر در کمال پرویی داره سین جیمم می‌کنه و منم در کمال حماقت دارم جوابش می‌دم.   یهو چشم گرد می‌کنم و…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 28

5 دیدگاه
      چشمش گرد می‌شه.   – یا خود خدا… این نیاد باشگاه رو روی سرمون خراب کنه حالا هم که زنت شده بدتر دیگه.   وحشی بازیای دیارا…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 27

2 دیدگاه
    – من یه سال با این سطح شعورت تو یه اتاق مشترک دووم نمیارم جناب!   خواب آلود می‌گه:   – هوم؟   چشمام مثل جغد گرده و…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 26

2 دیدگاه
    ماشین می‌گیریم برگردیم هتل. من توی راه بی میل به مجید زنگ می‌زنم.   – الو؟   تا صداش رو می‌شنوم یاد گم و گور شدن بی دلیلش…
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 25

7 دیدگاه
    رنگ مجید مثل گچ سفید می‌شه. حال منم دست کمی از اون نداره. نه که هنوز عاشق و شیداش باشم… نه! ولی هرکس دیگه‌ای هم بود، بعد از…