رمان قایم موشک پارت 393 روز پیش1 دیدگاه منو رو اسکن میکنم و مثل قحطی زده ها رو به گارسونی که منتظر سفارش بگیره میگم: – کاربونارا، چیکن تگزاس مخصوص، سالاد سزار، وافل…
رمان قایم موشک پارت 384 هفته پیش4 دیدگاه (امیر) حس بدی دارم. از اینکه اومدم و دیدم دیارا داره با مجید حرف میزنه. حس ناامنی مطلق پیدا کردم. اینکه یعنی به ساعت نکشیده…
رمان قایم موشک پارت 372 ماه پیش9 دیدگاه (دیارا) درسته تو زندگیم گندهای زیادی بالا آورده بودم، ولی چشم بسته میتونستم بگم بوسیدن امیر، با اختلاف خیلی خیلی زیاد، بدترینش بود. یعنی تا…
رمان قایم موشک پارت 363 ماه پیش9 دیدگاه لبخند گشادی به روش میزنم و قفل در رو باز میکنم. گوشیش رو کف دستم میذارم و با احترام سمتش میگیرم. – خدمت شما اعلیحضرت……
رمان قایم موشک پارت 354 ماه پیش7 دیدگاه لبش آویزون میشه. – یادم نبود کلمهی خجالت توی دایرةالمعارف تو قفله! پوزخندی میزنم و میگم: – والا… حالا مثلا میخوای چه غلطی کنی؟ …
رمان قایم موشک پارت 345 ماه پیش17 دیدگاه – رقص کارد رو میشه انجام بدیم فیلم بگیرید آقا امیر؟ نگاهم روی نخود آش این روزامون یعنی فاطیما میشینه. امیر خونسرد دوربین رو دست مجید میده.…
رمان قایم موشک پارت 335 ماه پیش16 دیدگاه تا میام بشینم دوباره صدای زنگ در بلند میشه. حلما میگه: – شوهرت اومد عزیزم؟ لبخندی میزنم و از جا بلند میشم. – احتمالا. …
رمان قایم موشک پارت 326 ماه پیش4 دیدگاه نگاهی به سقف میکنم و رو به خدا میگم: – دمت گرم خوب درستش کردی دیگه حالا اون روی سگ منم وسطش بلند میشه. بیا و درستش…
رمان قایم موشک پارت 316 ماه پیش7 دیدگاه عصبی پاهام رو تکون میدم. نمیدونم چقدر گذشته که صدای زنگ موبایلم بلند میشه. شیرجه می زنم رو گوشیم. قلبم میخواد از سینه دربیاد. تماس رو با دستی…
رمان قایم موشک پارت 306 ماه پیش8 دیدگاه – دیارا جان… عزیزم… انگار نمیشنوه. باز عصبی شده چون یه نفس میگه: – من اون باشگاه بی صاحابو روی سر تو و اون احسان زبون…
رمان قایم موشک پارت 297 ماه پیش14 دیدگاه یه لحظه متوجه موقعیت میشم. امیر در کمال پرویی داره سین جیمم میکنه و منم در کمال حماقت دارم جوابش میدم. یهو چشم گرد میکنم و…
رمان قایم موشک پارت 287 ماه پیش5 دیدگاه چشمش گرد میشه. – یا خود خدا… این نیاد باشگاه رو روی سرمون خراب کنه حالا هم که زنت شده بدتر دیگه. وحشی بازیای دیارا…
رمان قایم موشک پارت 277 ماه پیش2 دیدگاه – من یه سال با این سطح شعورت تو یه اتاق مشترک دووم نمیارم جناب! خواب آلود میگه: – هوم؟ چشمام مثل جغد گرده و…
رمان قایم موشک پارت 267 ماه پیش2 دیدگاه ماشین میگیریم برگردیم هتل. من توی راه بی میل به مجید زنگ میزنم. – الو؟ تا صداش رو میشنوم یاد گم و گور شدن بی دلیلش…
رمان قایم موشک پارت 257 ماه پیش7 دیدگاه رنگ مجید مثل گچ سفید میشه. حال منم دست کمی از اون نداره. نه که هنوز عاشق و شیداش باشم… نه! ولی هرکس دیگهای هم بود، بعد از…