رمان ماهرخ پارت 29
7 دیدگاه
شهریار گفت: قبلا گفته بودم که حاج عزیز اونقدرا که نشون میده بد نیست….!!! ماهرخ اما قبول نداشت چون دلش از دست ان پیرمرد خون بود. اخم کرد: بیخود طرفداریش و نکن…! -طرفداری نمی کنم، واقعیت رو میگم…!!! ماهرخ باورش…