رمان ماهرخ پارت 11
1 دیدگاه
-احترام؟! شماها مگه به من احترام گذاشتین که از من احترام می خواین…؟! ماهرخ با عصبانیت خواست دستش را عقب بکشد ولی زورش نرسید… شهریار نگاه عمیق تر و سردتری کرد… -قبلا هرچی بوده رو بریز دور ماهی اما حالا اون نسبتت با منه…