رمان هامین پارت 44
4 دیدگاه
نساءخاتون با یه دستمال درحال پاک کردن عرق روی پیشونی هامین بود. با عجله سمت راست هامین نشستم و درحالی که به توضیح سمن راجعبه قرصای هامین گوش میدادم کیفمو باز کردم. از بین انبوه قرصهای رنگارنگ و متفاوت توی پاکت، دوتا قرصی که توی این مدت…