رمان حورا پارت 43
18 دیدگاه
پیچیدن صدای قباد در گوشم، بیشتر از اینکه قلبم را آرام کند سوزاندش. سوزشی عمیق و دردناک و ممتد… یعنی بچه انقدر مهم بود؟ که مردی که زمانی برایم جان میداد و قرار بود همه کسم باشد را اینطور از من بگیرد؟ اینطور از من متنفر کند؟…