
رمان گرداب پارت 385
روزی که اومد و حالم رو دید، فهمید یک جای کار می لنگه و من هم انقدر داغون و بهم ریخته بودم که براش تعریف کردم…. برای اینکه بهم نشون بده درکم می کنه و من تنها کسی نیستم که چنین بلایی سرم اومده، از اتفاقاتی که براش افتاده بود برام تعریف کرد….. حالا