رمان حورا پارت 185
5 دیدگاه
لبهایم را با زبان خیس کردم، باید میگفتم که راه چارهای مقابلم بگذارد: _ خانم دکتر، ممکنه نتونم جلسات رو مرتب بیام! متعجب نگاهم کرد: _ یعنی چی؟ پس میخوای چیکار کنی؟ شانه بالا انداختم: _ قراره یه مدت از خونه دور…