رمان حورا پارت 178

4.2
(195)

 

 

 

 

 

تا رسیدن کیمیا به درس و برنامه‌ام رسیدگی کردم، به محض آمدنش هم، به اتاق کشاندمش…

 

روی تخت نشست و کیفش را کنار پایش روی زمین قرار داد، کمی تپل شده بود، داشت وزن میگرفت:

 

_ چیشده حورا؟ ترسوندیم خدا میدونه تا اینجا چطوری زنده موندم!

 

لبخندی لرزان به لب نشاندم و کنارش جا گرفتم. دستی به پاهایم کشیدم و لب زدم:

_ میگم، یه چیزی بگما…فقط اروم باش، باشه؟

 

چشم ریز کرد، کامل به سمتم چرخید و یک پایش را روی تخت جمع کرد تا راحت‌تر باشد:

_ حورا میگی چیشده یا سکته کنم؟

 

لب گزیدم:

_ اگه قول بدی وقتی شنیدی سکته نکنی میگم!

 

دستم را گرفت و فشرد:

_ حورا، جون من بگو دیگه زود باش!

 

نفس عمیقی کشیدم، سری تکان دادم:

_ قبلش بهم یه قول بده!

 

سری تکان داد:

_ باشه قبوله هرچی بخوای. فقط زودتر بگو جون من مردم از فضولی…

 

سری به تایید تکان دادم و دستانش را گرفتم:

_ ببین، یادته گفته بودی هرموقع بهت نیاز داشتم، هرموقع خواستم نباشم، برم، یا چمیدونم، کاری کنم…هوامو داری و کمکم میکنی؟

 

چشم ریز کرد، سپس سری به تایید تکان داد:

_ اره، یادمه…اما، نمیخوای که همینطوری ول کنی بری؟

 

لب گزیدم، عمرا بچه‌ی قباد را به خودش معرفی میکردم، چه میشد بعدش؟ باز هم مادر و خاله و کلا این زن و خانواده‌ی مزخرفش دست به دست هم می‌دادند که با حرف‌هایشان پر و لب‌ریزش کنند، بعد چه میشد؟ مشخص است…من بیشتر ازین بدبخت میشدم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 195

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۴۴۲۹۸

دانلود رمان لانتور pdf از گیتا سبحانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دنیا دختره تخسی که وقتی بچه بود بیش فعالی شدید داشت یه جوری که راهی آسایشگاه روانی شد و اونجا متوجه شدن این دختر یه دختر معمولی نیست و ضریب هوشی بالایی داره.. تو سن ۱۹ سالگی صلاحیت تدریس تو دانشگاه رو میگیره…
unnamed

رمان تمنای وجودم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند.…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۸ ۱۵۴۸۴۳۵۵۶

دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.6 (7)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان از هم گسیخته 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می…
nody عکس شخصیت های رمان کی گفته من شیطونم 1629705138

رمان کی گفته من شیطونم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که…
IMG 20230123 235014 207 scaled

دانلود رمان سونات مهتاب 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و…
400149600406 1552892

رمان خلافکار دیوانه من 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش  
اشتراک در
اطلاع از
guest

18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ش س
ش س
2 ماه قبل

بمیری با این چس مثقال پارت دادنت😡

به تو چه
به تو چه
2 ماه قبل

بیاییییییییید همگی با هم دیگه برای رمان حورا نظر ندیم تا زمانی که پارتا زیاد بشه🙂😎😎😎

نورا
نورا
پاسخ به  به تو چه
2 ماه قبل

موافقممم

لی لی
لی لی
2 ماه قبل

حداقل میذاشتی حرفشو بزنه بعد حالم به هم خورد واقعا حس میکنم دارم به خودم بی احترامی میکنم با خوندن این پارتای کوتاه

لیلا مرادی
لیلا مرادی
2 ماه قبل

برو بابا😑 دیگه شورش رو در آوردی🤬🤬 یعنی منی که کم عصبی میشم ببین به چه حالی افتادم. دوستان این‌قدر رمان بامحتوا وجود داره که به سمت چنین اثرهایی که اسمشون رو هم رمان می‌ذارند نریم.
ققنوس آتش
دفینه سلطنتی
میقات

رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
2 ماه قبل

حورا قرار بود بره خونه ی اونا..!
عجبا
کوتاه بودن پارت به کنار،نویسنده حداقل سوتی نده🤦🏻‍♀️

....
....
2 ماه قبل

محتوای پارت … چس کردن حورا سره گفتن بچه ی قباد🗿
نویسنده مینوشتی حورا خود را چس کرد و به کیمیا نگف ک حامله اس خیلی سنگین تر بودی🫡

نورا
نورا
2 ماه قبل

واقعا دیگه این حجم از بی احترامیو نمیتونم ابدا تحمل کنم… رمانی آشغال تراز این تا حالا نخوندم… حالم هم از نویسنده هم از رمانش بهم میخوره… برین بدرک بابا.. حیف وقتم که صرف این رمان شد

لیلا مرادی
لیلا مرادی
پاسخ به  نورا
2 ماه قبل

لطفا برای بار آخر قرار بذاریم دیگه این رمان رو دنبال نکنیم.😔

نورا
نورا
پاسخ به  لیلا مرادی
2 ماه قبل

من که دیگه وقتمو تلف نمیکنم!

Esfp99
Esfp99
2 ماه قبل

دست نویسنده درد نکنه بااین پارت طولانی و
پر محتواش 👍👍👍

💜Shayda💜
💜Shayda💜
2 ماه قبل

مگه قرار نشد حورا بره خونه اونا

Esfp99
Esfp99
پاسخ به  💜Shayda💜
2 ماه قبل

خود نویسنده هم یادش رفته پارت قبل چی نوشته

رمان خوان
رمان خوان
2 ماه قبل

خسته نباشی دلاور با این پارت گذاشتنت،بعد از سه روز یه کم زیاد نبود،تو رو خدا زیاد خودتو خسته نکن تا بتونی آخر رمان رو برسونی .

خوش قول
خوش قول
2 ماه قبل

نویسنده عزیز و محترم…لطفا وقتی میخوای پارت جدید و بنویسی پارت قبلش بخون که یادت بیاد چی نوشته بودی…قرار بود حورا بره پیش کیمیا..؟؟

Devil
Devil
پاسخ به  خوش قول
2 ماه قبل

آره زنگ زد ب کیمیا ک بیاد خونشون ولی کیمیا گفت نمیاد و حورا خواست بره دیگ شماهم خیلی دارین ازش ایراد میگیرین😂

لی لی
لی لی
پاسخ به  Devil
2 ماه قبل

ایراد الکی نیست پارت قبل نوشته کیمیا مخالفت کرد پس قرار شد من برم خونشون ولی اینجا گفته تا رسید بردمش تو اتاق و فلان

نونو
نونو
پاسخ به  Devil
2 ماه قبل

خودت میفهمی چی میگی😑

دسته‌ها

18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x