رمان ماهرخ پارت 147
مهوش چشم باریک کرد… بد فکری نبود… ماهرخ آنقدر لجباز و کله شق بود که باید دقیقا مثل خودش رفتار کرد… سمت شهریار برگشت… -حق با مهگله… بهتره ملایمت رو کنار بزارین…! شهریار هم متوجه منظور مهگل شده بود اما ترس داشت که همه چیز بدتر شود… مهگل وقتی تعلل