رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 11 4.5 (4)

8 دیدگاه
    در روشنایی لامپ نیم‌سوزی که هی خاموش و روشن می‌شود، قرمزی چشمانش مشخص است. نمی‌دانم باید چه بگویم وقتی که اصل کارم اشتباه بوده و نباید اصلا به اینجا می آمدم! من‌من‌کنان می‌نالم: -در باز بود و… عصبی لنگه ابرو بالا می‌دهد: -چون در باز بود؟! هر جا…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 10 4.7 (3)

1 دیدگاه
    نگاه بالا می‌کشد و رو به امینی که هنوز همانجا ایستاده، چشمک می‌زند: -اونجا چرا وایستادی؟ بیا داخل، غریبی نکن. امین با حرکت دستان و لب‌هایش مخالفت می‌کند. با لب‌هایی کِش آمده نگاهی به داخل کرده و دوباره به امین نگاه می‌کند: -من باید برم شیرو ببندم تا…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 9 5 (3)

5 دیدگاه
    -شب‌ها کجا میمونه؟ و زبانم نمی‌گیرد، بگویم سوئیت انتهای باغ که دست مسیح است. خانجون پلاستیک زباله‌ی کنار دستش را جلو کشیده و ساقه‌های نعنا را داخلش می‌چپاند: -احتمالا شب هم همون مغازه‌ی حاجی بمونه. تا ببینیم خدا چی می‌خواد. همین وقت مامان با سبدی بزرگ میان دستانش…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 8 3 (3)

7 دیدگاه
    نگاهم به کتلت‌های چیده شده درون دیس روی میز است اما میلی برای خوردنشان ندارم. درد مچ پایم هم هر لحظه بدتر می‌شود. مامان پارچ دوغ را کنار دستم می‌گذارد: -چرا نمی‌کشی؟! نگاهش می‌کنم: -خیلی میل ندارم. یکم سالاد می‌خورم فقط. و دستم را به سمت کاسه‌ی سالاد…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 7 3.3 (4)

5 دیدگاه
    صدای آشنای آنطرف خط ابروهایش را به هم نزدیک می‌کند. -الو مسیح؟ لب روی هم فشرده و عصبانی می‌غرد: -به به ستاره‌ی سهیل… -خوبی؟ پوزخندی تلخ روی لب‌هایش جا می‌گیرد: -باید بپرسی زنده‌ای. صدای محمد همراه با پشیمانی‌ست. -شرمنده‌ام داداش. دندان روی هم می‌ساید: -شرمندگیت دردی رو دوا…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 6 4 (1)

4 دیدگاه
    نفس‌‌زنان روی تک مبل روبه پنجره‌ی هال ولو می‌شوم. با کلی مکافات دوش گرفته‌ بودم اما به حس تمیزی و سبکی الانم می‌ارزید. حوله‌ی پیچیده شده دور موهایم را باز کرده و سر به سمت پایین خم می‌کنم. تارهای خیسِ مو دورم را می‌گیرد و آفتابِ سرک کشیده…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 5 4.5 (2)

2 دیدگاه
    به عقب می‌چرخد و رو به جواد که کنار ستون دست به سینه و با همان ظاهر شیک و اتوکشیده‌اش ایستاده، اشاره می‌زند: _آقای محمدی لطفا سوئیچ ماشین رو بیار و بقیه اطلاعاتم برای خانم و آقا بگو. جواد لبخند می‌زند: _حتما. نگاهی به جواهری می‌کند و لبخند…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 4 4.5 (2)

بدون دیدگاه
      ” آهانی ” می‌گوید و همراه با سینی لیوانِ چای بیرون می‌رود. یک ربع بعد درحالی که تمام دختران و عروس‌های خانجون داخل آشپزخانه جمع شده و برای پهن کردن سفره در تلاش هستند، من اما همچنان درگیر اتفاق دیشب هستم. مامان که صدایم می‌کند، مجبوری دِل…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 3 5 (3)

5 دیدگاه
    ** پاهایش را دراز کرده و روی عسلی پیش رویش قرار می‌دهد. بی‌حوصله شبکه‌ها را عقب و جلو می‌کند، به امید اینکه برنامه‌ی به درد بخوری پیدا کند. اما بی‌فایده است. عصبی کنترل را روی مبل کناری پرت می‌کند و سر به پشتی مبل می‌چسباند. نفسش را فوت…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 2 3 (2)

8 دیدگاه
    گوشه‌ی کج مقنعه را مرتب می‌کنم و قدمی به عقب برمی‌دارم. نگاه آخرم را به تصویر نقش بسته‌ام درون آینه‌ی قدی می‌اندازم و با برداشتن کیف رو دوشی‌ از خانه خارج می‌شوم. آفتاب بساطش را روی شن‌ و ماسه‌ی کف باغ پهن کرده و از شن‌های خیس خورده‌ی…
رمان پروانه میخواهد تو را

رمان پروانه میخواهد تو را پارت 1 3.8 (4)

6 دیدگاه
    -نگو عاشقشی!! ناباوری در چهره و کلامش موج می‌زند. هیستریک سرش را تکان می‌دهد و قدمی جلو می‌آید. انگشت اشاره‌اش را همراه با بهت، خشم، حرص و مسخرگی به سمت ته باغ می‌گیرد. -عاشق اون شدی؟! اون؟!! او را با حالتی منزجر و حیران تلفظ می‌کند و همین…