رمان گلادیاتور پارت 123
4 دیدگاه
ـ بهتره زیاد خوشحال نشی ………… قراره بریم مهمونی اون فرهاد تخم حروم . ابروان گندم از چیز تقریباً محالی که شنید بالاتر از آنچه که بود پرید …………. از حساسیت یزدان آن هم بر روی فرهاد به خوبی با خبر بود ……….. هنوز هم…