رمان گرداب پارت 46
3 دیدگاه
**************************************** هنوز نفسم درست جا نیومده بود و خودم رو تو بغل سامیار جمع کرده بودم و صورتم هم روی سینه اش بود…. دوتامون به پهلو خوابیده بودیم و یه دستش زیر سرم بود و اون یکی دستش پشت کمرم… بدنش هنوز داغ بود و با سر انگشت های…