رمان دونی

 

 

اه این دیگه صدای چیه؟! سرمو کردم زیر بالش دیدم هی سرو صدا داره بیشتر میشه

دیدم یه نفر بالا سرمه بله سوگند خانومه که کفگیر و ماهیتابه دستشه

 

سوگند:  پاشو ببینم نگاه ساعت ما چهارتا صبحونه خوردیم هر چی صدات کردیم پا نشدی

پاشو ببینم ببین با چی بیدارت کردم

 

+  برو یه ربع ساعت دیگه میام

 

سوگند:  میام میزنمت نگاه ساعت کن نیم ساعت دیگه کلاس داری؛ باید با اون پسره حرف بزنی گمشو برو یه دوش بگیر به خودت برس

 

اینو که گفت یه دفعه تخت نشستم راست می‌گفت الان وقت خواب نیست

 

+  خدا نزنه کمرت چرا زودتر بیدارم نکردی؟! خودت که آماده ای ؛ کو بقیه؟!

 

سوگند: خدا بزنه کمر خودت؛ بقیه دارن آماده میشن فقط تو موندی زود باش برو آماده شو

 

رفتم تند تند صبحونه خوردم؛ سفره رو جمع کردم راهمو سمت حموم کج کردم

تو نیم ساعت خودمو آماده کردم

آسا راست میگه وقتی خط میزنم کلن عوض میشم

کت شلوار مشکی پوشیدم اصن مانتو یه لباس رنگ شاد ندارم آخه برام فرقی نداره کل زندگیم سیاه شده

 

اسما: فری پاشو بیا دیگه دورمون شد من کلاس دارما

 

فاطمه:  زیر لفظی میخوای بیای

 

+  اومدم چتونه

 

آسا:  اوها ببین چه کردی با خودت؛ جووون چه خوردنی شدی

 

+  جدی؟!خوب شدم

 

فاطمه:  شماره بدم خدمتتون؟!

 

اسما:  اوففف نگاه چال گونشو

جووون تو فقط بخند

 

سوگند: بیا نزدیک ببینم چه بدی خوبی میدی

نکنه از اون عصاره مخصوص ات استفاده کردی؟!

 

+  ار ولی یکم؛اونم مچ دستمو گردنمو زدم

بیاین بریم دیر مون شد

 

رسیدیم دانشگاه اومدم

ماشینو پارک کنم که یه ماشین از رو به رو نور بالا زد که هر دو خوردیم به هم

 

+  بچه ها حالتون خوبه؟!

 

فاطمه:  ما خوبیم خودت چی خوبی؟!

 

+  ار خوبم وایسا من این ببینم این بیسواد کیه؟! کی به این گواهینامه داده

 

سوگند همین جور که داشت می‌خندید گفت کی به خودت گواهینامه داده خودت که اصن گواهینامه نداری

 

+  زهر مار رو آب بخندی

از ماشین پیدا شده ببینم این کیه؟!

 

مدل ماشین بالا بود از ماشین یه پسر اومد بیرون رفتم نزدیک تر ببینم کیه…

 

بهش که رسیدم از نزدیک رصدش کردم ؛ چشم ابرو و مشکی ؛ بهش می‌خورد باشگاه میره بدنش هیکلی بود چهره جذابی داشت؛با این کت تک اسپورت مث مدلا شده بود

 

+  آقای محترم کی بهتون گواهینامه داده؟! نگاه هردو تا ماشین کنید سپر شون خط افتاده

ماشین مهم نیست اما تو ماشین دوستام بودن اگه بدتر از این اتفاق میفتاد چی هان؟!

 

پسره:  ترمز بگیر ببینم دختر خانم من که عمدا نور بالا نزدم

منم دوستام تو ماشین بودن

و اینکه رانندگی رو خودم یاد گرفتم‌

 

+  همینه دیگه هر کی واسه خودش رانندگی یاد بگیره همین میشه

الان خسارت ماشین منو کی میده؟!

 

دیدم از تو ماشین پسره چهار تا پسره دیگه ام میاد بیرون

خدایی اینا همشون جذابن

وای دخترا چرا از ماشین پیاده میشن

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش
دانلود رمان اتاق خواب های خاموش به صورت pdf کامل از مهرنوش صفایی

        خلاصه رمان اتاق خواب های خاموش :   حوری مقابل آیینه ایستاده بود و به خودش در آیینه نگاه می‌کرد. چهره‌اش زیر آن تاج با شکوه و آن تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود.   یک قدم رو به عقب برداشت و یکبار دیگر به خودش در آیینة قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زروان pdf از م _ مطلق

  خلاصه رمان:     نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رویا
رویا
1 سال قبل

این که همش تکراری بود 😑

رویا
رویا
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

مرسی 😍

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x