رمان تارگت پارت 199 - رمان دونی

 

هرچند که حرص و خشمش و.. سر منم خالی کرد که خب.. عاقبت خوبی نداشت. ولی همین اول باید گربه رو دم حجله می کشتم.. باید می فهمید که حق رد شدن از خط قرمزای من و نداره.
زور داشت برام.. خیلی زور داشت دختر اون عفریته.. اون کثافت بی پدر مادر.. به مادر من انگ هرزگی بچسبونه.. هرچقدرم از سر حرص و ناراحتی و کینه باشه.. این یه مورد برام قابل قبول نبود.
هرچی به خودم می گفت زیرسیبیلی رد می کردم و بهش اهمیت نمی دادم تا شاید یه تاثیری توی آروم شدنش داشته باشه ولی.. این یکی هیچ رقمه تو کتم نمی رفت و بعد از هر حرفی که به مادرم می زد.. باید میران هیولا شده رو تحمل می کرد.
چند ضربه آروم به صورتش زدم و صداش کردم:
– درین؟ درین باز کن چشمات و.. درین؟
جوابم فقط شد یه ناله زیرلبی و تغییر جهت سرش.. اینجوری فایده نداشت.. باید برای بیدار کردنش از یه راه دیگه وارد عمل می شدم..
همونجا همه لباسای باقی مونده توی تنش و درآوردم و رفتم پایین تا شلوارشم کامل بکشم بیرون که دیدن خون خشک شده بین پاهاش.. اخمام و تو هم فرو برد.
یعنی همون ضربه اول که صدای جیغش و بالا برد کار خودش و کرد به این روز انداختش.. یا تحمل سه تا رابطه تو فاصله زمانی کم.. براش زیاد بود که بدنش انقدر سریع واکنش نشون داد؟
منی که تا حالا با دخترای باکره رابطه نداشتم.. نمی دونستم این مسئله می تونه ربطی به این موضوع داشته باشه یا نه.. ولی به هر حال.. باید حتی شده به زور وادارش می کردم یه دکتر بره و پیگیر وضعیتش باشه.
کامل که لخت شد دستام و سر دادم زیر بدنش و بلندش کردم. همونطور که از پله ها می رفتم بالا سعی می کردم نگاهم به صورتش و اون خون هایی که صحنه اعصاب خورد کنی رو به وجود آورده بود نیفته.
تو برنامه هام هیچ وقت کتک زدنش جایی نداشت. هدفم فقط و فقط با پنبه سر بریدن و شکنجه روحی و روانی بود.. با همین رابطه هایی که دیگه کاملاً یه طرفه شده بود و هیچ لذتی ازش نمی برد.
دلم نمی خواست کارم به جایی برسه که بعد از بهتر شدن حال و اوضاعم.. از شدت پشیمونی و عذاب وجدان نتونم بهش نگاه کنم..
نمی خواستم هی به سنگینی وزنه روی شونه ام اضافه بشه و هی بیشتر و بیشتر تلاش کنم برای خاموش نگه داشتن حسی که داشت من و از تک تک این کارا منع می کرد و من هیچ اهمیتی بهش نمی دادم.

برای همین.. واسه خودم بهتر بود که تا حد ممکن جلوی هرز رفتن دستم و بگیرم و خشم لحظه ایم و کنترل کنم. من راه های بهتری برای نشوندن این آدم سرجاش داشتم پس.. باید از همونا استفاده می کردم!
با خودم بردمش حموم اتاقم و تا وقتی وان پر بشه همونجا تو بغلم نگهش داشتم.. چند باری هم صداش زدم ولی بازم واکنش خاصی نشون نداد.
چند روزی بود که کلاً همه فکر و ذهنم درگیر این آدم شده بود و از کارای خودم و شرکت حسابی عقب افتاده بود.. امروزم که حداقل تا ظهر درگیر تیمار کردنش بودم.. ولی چشمم کور.. دنده ام نرم.. خودم اشتباه کردم.. خودمم باید درستش می کردم.
وان که پر شد.. آروم خم شدم و بدنش و تو آب ولرم فرو کردم.. وقتی دیدم از برخورد آب با بدنش هم چشماش و باز نکرد.. به ناچار همونجوری که محکم نگهش داشته بودم کامل تو آب فرو بردمش که یهو همون زیر چشماش تا آخر باز شد و من سریع بالا کشیدمش.
ترسیده و هراسون.. شروع کرد نفس نفس زدن و طی یه واکنش کاملاً غیر ارادی به خیال اینکه داره تو دریا یا استخر غرق می شه از گردنم آویزون شد و خودش و بهم چسبوند.
لبخندی زدم از اینکه نفهمیده بود کسی که بهش چسبیده همون آدمیه که دیگه چشم نداره ببیندش.. ولی از کنار این حرکتشم نتونستم ساده رد بشم که لبام و چسبوندم به موهای خیسش و آروم گفتم:
– نترس خانومم.. گرفتمت!
با این حرف انگار تازه به خودش اومد.. چند بار پلک زد تا آب از روی مژه هاش پایین بریزه و بعد آروم سرش و برای دیدنم بالا گرفت.
به محض دیدن من و لبخند عمیق روی لبم.. سریع دستاش و از دور گردنم باز کرد و نگاه یخ زده و تو خالی شده اش و به رو به روش دوخت.
حتی تلاش نکرد تا خودش و بدن لختش و از جلوی چشمم دور کنه و ساکت و بی حرکت تو همون حالت موند.. درست مثل آدمایی که دیگه.. چیزی برای از دست دادن نداشتن.
منم.. با اینکه ترجیح می دادم انقدر زود کم نیاره و تا لحظه آخر پا به پام بیاد و حتی ضربه هام و تلافی کنه.. اهمیتی به سکوتش ندادم و آروم گذاشتمش تو وان..
– آب که داغ نیست؟
دستم و برای برداشتن شامپو از شلف های روی دیوار دراز کردم و گفتم:
– البته داغ باشه بهتره.. عضلاتت از گرفتگی درمیاد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستی pdf از پاییز

    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌» شنیده نمی‌شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Penelope
Penelope
2 سال قبل

کم کم داره جالب میشه🙂

ayliiinn
2 سال قبل

هعی!

علوی
علوی
2 سال قبل

فقط منتظرم عمه‌خانم بیاد و به این وحشی بگه مقصر اتفاقات گذشته، خیلی هم مادر درین نبوده، یا درین دختر پدرخونده‌ات می‌شه. تو این بین هم یه بلایی سر درین بیاد. اونوقت احوالات میران خان دیدنیه

........
........
2 سال قبل

بیشتر ع درین دلم واس میران میسوزه

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x