تا حالا اینجوری ندیده بودمش
_حالا صبر کن ببین چه بلایی سرش میارم…..وکیل داری؟؟
_وکیل برای چی؟
_باید ازش شکایت کنی تا قرون آخر حقتو بگیری…….
دستشو کشید رو سرش
_تُف به اون بی غیرت…..تو رو آواره ی زندان کرده هان؟؟ح…..
چند تا فحش آبدار دیگه داد
_وکیل……ندارم
_عیبی نداره پیدا میکنم برات……نچ نچ نچ…..بی شرف چیا پشت سر تو و شوهرت میگفت و خودشو میزد به موش مردگی…..
انگار هر چی یادش می افتاد بیشتر داغ میکرد
که یه دفعه وایساد و اخماش بیشتر رفت توهم
_ببینم اصلا شوهرت کجا بود که تو زندان بودی؟
شوهرم؟؟ باهاش همدست بود
به همین راحتی
ولی آخه بگم اینم باور نمیکنه؟
اینم مهم نیست
خوبه الان حداقل میتونم برم سراغش
ازش که نگاه گرفتم و سرمو یه ذره خم کردم فهمید دوست ندارم جوابشو بدم
گوشی رو گرفت سمتم و تکونش داد
#تاوان
#پارت۲۱۰
_شمارتو بزن……ساکتم جمع کن برای چند روز…..
_چند روز؟؟
_آره دیگه نکنه میخوای نرفته برگردی حقتم بذاری دست اون دزد لاشی
از دوست خوردن سخته ولی اگه از اونی که همه ی باورت بهشه بخوری دیوونه میشی
مثل الان سیاوش که عین مرغ سرکنده س
تا اومدم دستمو دراز کنم گوشیشو یه نفر دیگه کشید
سرمو که چرخوندم
این اینجا چیکار میکنه؟
میعاد&
گوشی رواز دستش کشیدم و شماره ی خودمو توش سیو کردم
کور که نبودم….. میدیدم نگاهاشو
عوضی از همون وقتی که عقدش کردم چشمش دنبالش بود
الانم اگه نمیزنم دندوناشو خورد کنم به خاطره خزعبلاتش برای پیدا کردن اون فربد ح……..
گوشی و پسش دادم
و با لحن مطمئنی گفتم
_خب داشتی میگفتی آقا پسر….شوهرش چی؟؟؟
هنوز چشمش به من
ولی من مثلا حواسم به پسره س و بهش بی توجه
#تاوان
#پارت۲۱۱
از صبح جلوی در خونه ش داشتم کشیک میکشیدم تنها باز راه نیوفته دنبال اون بی غیرت
الانم پشت دیوار سر کوچه داشتم حرفاشونو گوش میدادم
اینم لنگه ی اون لندهور وگرنه چرا باید بپرسه طلاق گرفته یا نه؟؟کجای زندگیشه مگه
شماره هم که از قصد داشت ازش میگرفت
اینم که ساده
البته به من ربطی نداشت ولی خب اونقدر آدم هستم که نخوام اتفاق بدی براش بیوفته…….همین
گوشی رو با اخم ازم گرفت و به دختره نگاه کرد
_نمیدونستم با هم اومدین؟
_دونستن یا ندونستنش برای تو فرق داره؟
تا نگاه مرددم رفت سمتش اونم سرشو برگردوند و به پسره نگاه کرد و زود سوال پرسید که مثلا دعوا نشه
_ص…..صبح کی میریم؟
_ببینم بلیط چه ساعتیه……
یه چپ بهم نگاه کرد و بعد به اون
اگه جاش بود چشماشو کبود میکردم که جرات نکنه منو اینطور نگاه کنه ولی الان نه
_برای ایشونم بگیرم؟
حرو………نه پس برای دوتاتون
_معلومه…..فکر کردی منم مثل اون داداش مفت خورش بی غیرتم که زنمو تنها ول کنم؟
چی دارم میگم من؟؟
چه غلطی دارم میکنم برای اینکه جلوی شیرین بازیاش کم نیارم…..
اوهوم آرومی گفت……ولی اخماش باز شد
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 143
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
پارت گذاریت خیلی بد شده
ای بابا میعاد با خودت چند چندی؟