رمان جزر و مد پارت 51 - رمان دونی

 

 

 

حالا فهمیدم چرا لحنش همیشه دستوریه….با این تشکیلات عریض و طویل بایدم کسی رو حساب نیاره و قیافه بگیره

 

رو دورترین مبل راحتی چرم اتاق نسبت به میزش نشستم

 

رنگش قهوه ای سوخته بود و فکر نکنم حتی یه تک نفره ش از در خونه ی ما حتی رد میشد

 

 

سرمو که چرخوندم تازه دیدم روبه روی اتاقش یه میز کنفرانس داره و یه ال ای دی درست روبه روی میز خودش که اونم با یه در و دیوار شیشه ای جدا شده بود از اینور

 

 

یه نگاه کلی که از اینجا به نمای دفتر انداختم فهمیدم عادت داره همه چیز زیرنظرش باشه

 

 

چون از این نما اکثر اتاقا معلوم بود که یه دفعه انگار دیوار کشید روشون و همه چیز مات شد یه چیزی مثل این پرده کِرکِره ایا

 

وای چقدر معذب کننده بود

 

چند دقیقه بعد در زدن و یه آقای میانسال اومد

سلام کرد و عجیبه که جواب اینو داد

 

 

یه فنجون جلوی من گذاشت و یکی ام جلوی اون

از اتاق رفت بیرون

 

_بخور….

 

سرمو چرخوندم سمتش

 

آیپد دستش بود و داشت کار انجام میداد

خونسرد و آروم

 

بیا.برو.بشین. پاشو.حرف نزن.گریه نکن.گوش کن.محرم شو.قشنگ مناسبشه ریاست

 

ولی با همه ی اینا حداقل ته دلم خیالم راحت بود که اون حواسش هست

حالا به خاطره مادر بزرگ باشه یا بابام یا حاجی

 

لیوانو گرفتم دستم و آروم آروم داشتم مزه اش میکردم….خوشمزه بود عطر لیموی تازه رو دوست داشتم و نفهمیدم کی تا آخرش خوردم

 

#جزرومد

#پارت۱۹۳

 

 

لیوان و گذاشتم روی میز و تکیه دادم

خوابم گرفته بود و انقدرم گریه کرده بودم چشمام ‌داشت میسوخت

 

ساعت ده دقیقه به هفت شب بود

 

میتونم قایمکی برم خونه نه؟ یعنی با یلدا هماهنگ کنم اونم با مادر و پدرش که مامان بزرگ نفهمه

بعدم خودمو بزنم به خواب که سراغم نیاد

 

_میگم….من…..برم خونه دیگه….

 

همونم سرش تو آیپدش بود

 

_فکر میکنی آوردمت اینجا تا یه چیزی بدم آروم بشی بری؟

 

_نه ولی میتونم بگم امروز دکتر…..

 

نگاه تیزش بالا اومد

 

_احیانا نمیخوای که بهش بگی زن یه عوضی بهت حمله کرده چون فکر میکرد با شوهرش رابطه داری؟

 

تو این حالم منو ول نمیکنه و مسخرم میکنه؟!

 

_خودم عقلم میرسه اینا رو نگم

 

ابرو بالا فرستاد

 

_مطمئنی؟

 

بی جنبه س دیگه….همین الان ازش تعریف کردم هر چی که باشه وقتی هست آدم خیالش راحته

 

بلند شد و رفت سمت فرشی که گوشه ی اتاقش آویزون بود و کشیدش

 

مثل یه در مخفی بود یعنی مثل که نه یه اتاق پشت فرش رو دیوار مخفی میشه دیگه

 

چقدر این آدم مرموزه…..

 

بهم زل زد و اشاره زد

 

_سرویس تو اتاقِ…. برو زخمتو بشور ضد عفونیشم کن اون دو تا پمادم بزن جاش نمونه

 

#جزرومد

#پارت۱۹۴

 

 

همین الان مگه مسخرم نمیکرد؟؟

الان جای زخم نموندن و پماد و ضد عفونی کردن برای چیه؟؟واقعا چند شخصیتیه……

 

درضمن رو چه حسابی میخواد منو بفرسته اون تو

درسته چیزی ازش ندیدم تو این مدت ولی نمیتونم که….‌

 

_به مادر زنگ میزنم دیرتر میریم به بهانه ی گشت وگذار…..

 

آهاان یادم نبود به خاطره من نیست

تازه بهم تیکه ام انداخت

 

یه نفس بلند کشیدم

 

_نمیخواد….همین جا میشینم

 

اخماش فقط…..ولی حقشه

 

_اون موقع که باید حواستو جمع میکردی این ترست کجا بود؟

 

بازم بهم سرکوفت زد….

لبامو جمع کردم تو دهنم

 

_خوشت میاد هی بهم یادآوری میکنی؟

 

_اگه مطمئن بودم رفته تو سرت و دیگه تکرار نمیشه یاد آوری نمیخواست ولی اصلا بهت اعتماد ندارم

 

_نداشته باش….خیلی ام برام مهمه انگار

 

اصلا من کنار آدم بی خودی مثل اون چه غلطی میکنم؟

 

بلند شدم و رفتم سمت در

 

_خودم یه فکری به حالم میکنم الانم دارم میرم خونه……ببخشید دیگه شما رو از کارو زندگیتونم انداختم

 

متلکم و فهمید که صداش و جدی تر کرد

 

_اون که آره…..ولی اول یه نگاه به صورتت بنداز بعد راه بیوفت برو

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 113

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بادیگارد pdf از شراره

  خلاصه رمان :     درمورد دختریه که بخاطر شغل باباش همیشه بادیگارد همراهشه. ولی دختر از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها رو میپیچونه یا … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریا پرست
دانلود رمان دریا پرست به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

      خلاصه رمان دریا پرست :   ترمه، از خانواده‌‌ی خود و طایفه‌ای که برای بُریدن سرش متفق‌القول شده و بر سر ‌کشتن او تاس انداخته بودند، می‌گریزد؛ اما پس از سال‌ها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک می‌پندارند، با هویتی جدید و چهره‌ای ناشناس به شهر آباءواجدادی‌اش بازمی‌گردد تا تهمت‌ها و افتراهای مردم را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بانو
بانو
1 روز قبل

بقیه رمانا چی؟؟
یه تکون به سایت بدین بقیه پارت ها هم بیان🙄🤲

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x