رمان حورا پارت 118 - رمان دونی

 

 

 

 

نگران بودم که مبادا مریض شده و سرما خورده باشد، اما هیچ علائمی برای سرماخوردگی هم نداشت!

فقط کمی رنگش پریده بود و دست و بدنش سرد بود. سعی کردم به او قوت قلب بدهم و از نگرانی درش بیاورم، اما انگار نمیشد!

 

حالش را پرسیدم و هربار هم گفت که خوب است و فقط استرس دارد، استرس چه؟ نمیدانم…

 

لباس است دیگر، میپوشید و تمام میشد!

یک اندازه گیری داشت نهایتا و چند دوخت و دوز و مدل زدن، تا چند هفته‌ی دیگر هم آماده میشد، نگرانی‌اش مشکوکم میکرد، خصوصا بعد از حرف‌های دیشب قباد!

 

گفته بود کیمیا با وحید خوب است یا نه؟ و من گفتم خوب است…شاید واقعا مشکلی دارند که اینگونه نگران است!

نمیخواستم مستقیم بپرسم، ترجیح میدادم طوری رفتار کنم که خودش برایم بگوید!

 

برای همین هم تا مزون سکوت کردم.

در انجا با راهنمایی صاحب مزون، که زنی خوش برخورد و مهربانی بود، میان رگال‌ها و کاتالوگ‌ها میگشتیم تا نمونه‌ی دلخواه کیمیا را بیابیم!

 

هر چه میگفت را مزون سریع طرحی مشابه پیدا میکرد و نشانش میداد، اواسط این انتخاب‌ها بودیم که دستش را به دلش گرفت و کمی خم شد، متعجب پرسیدم:

 

_ کیمیا؟ خوبی؟

 

سری به تایید تکان داد:

_ اره، یه لحظه معده‌م یجوری شد!

 

چشمانم مشکوک، ریز شد! چیزی نگفتم و دوباره مشغول دیدن مدل‌ها شدیم، که به یکباره کیمیا از جا پرید و به سمت دفتر مزون، که سرویس بهداشتی هم داشت دوید!

 

نگران به دنبالش رفتم، وقتی پیدایش کردم روی توالت خم شده و عق میزد! کنارش نشسته کمرش را ماساژ دادم و شال و موهایش را جمع کردم:

 

_ اروم دختر، چته؟ اروم…

 

 

«این جا مونده بود گفتم تا چهارشنبه دیره الان گذاشتمش👻»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز

خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
24 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
11 ماه قبل

کاش میگفت حورا حداقلش مخاطبین هم یه ذوقی میکردند

lilo
lilo
11 ماه قبل

ماشالا ب کیمیا😐😐 چقدر فعاله مخصوصا وحید وحید چقدر اونجاش قویه😐😐

نیوشاخاتوون*
نیوشاخاتوون*
11 ماه قبل

کیمیا، کیانا به گمونم چند ماه گذشته از دختره داستان قرار نبود،تِرسی یا تِرسا وضعیتش بهتره اما
( البته که بازم جالب نبود باید مراقبت میکرد حتی بعد عروسیش هم تا ۲،۳سالی از بارداری قبلیش بگذره)

نیوشاخاتوون*
نیوشاخاتوون*
11 ماه قبل

درود*
تو داستان قرار نبود هم همینطور شد
البته دختره تو ۱حادثه ای بچش اولش س،ق،ط شد حتی چندین ماه هم نگذشت بخاطر افسردگی حاد شوهرش تصمیم گرفت دوباره بچه دار بشن بلکه افسردگی دختره از بین بره
یکی دوهفته بعد دختره دوباره حامله شد😐

Eda
Eda
11 ماه قبل

ماشلا ماشلا به کیمیا ینی نمیزاره یه سال از سقط اون یکی بگذره یکی دیگه میاد جاش😐😂😂
خدا بده شانسس😂😂💔😐😐

♡ روا ♡
♡ روا ♡
11 ماه قبل

کیمیا هم سریع باردار میشه آخه ببین یکی در به در دنبال بچه یکی عم عقد نکرده بارداره

♡ روا ♡
♡ روا ♡
11 ماه قبل

خداییش بارداری کیمیا باید تو گینس ثبت شه چقدر گیرایشش خوبه

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط فاطمه موحدی
♡ روا ♡
♡ روا ♡
11 ماه قبل

یکی مثل کیمیا اینطوری
یکی هم مثل حورا اونطوری

♡ روا ♡
♡ روا ♡
11 ماه قبل

مبارکه کیمیا خانم بمونه برات فقط کی وقت کردن اینا هعی

. .........Aramesh
. .........Aramesh
پاسخ به  ♡ روا ♡
11 ماه قبل

فکر کنم تو ماشین کاشت کردن 😂

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  . .........Aramesh
11 ماه قبل

کاشتشون خیلی سریع نتیجه داده

Eda
Eda
پاسخ به  ♡ روا ♡
11 ماه قبل

روایی🥺سلام خوبی عزیزمم
چخبر پیدات نیس تو چت روم دلتنگتیما😅💔
رمان جدیدمو تو مد وان گذاشتم خوشحال میشم بخونیش❤❤
اسمش هزار و سی و شش روز هس کامنت فراموشت نشه❤❤

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

خوبم مرسی تو خوبی چشم میام رمانت هم حتما میخونم ادا خانم میگم رمان قبلیت چیشد 🥺

آرام
آرام
11 ماه قبل

پس انشاالله چهارشنبه پارت میزاری
ما منتظریمااااا

جعفر
جعفر
11 ماه قبل

چرا هر چی پسر گیره کیمیا میاد اینقدر خاک هاشون حاصل خیزه😐💔

بانو
بانو
پاسخ به  جعفر
11 ماه قبل

🤣 🤣 🤣 وای خدا

مریم
مریم
11 ماه قبل

پس نگو نویسنده پارت نمیزاره.خودت از قصد کم میزاری

نازییی
نازییی
11 ماه قبل

انقد بدم میاد ی سره از کیمیا می‌ذاری😂

ساناز
ساناز
11 ماه قبل

اونی ک باید حامله بشه نمیشه این که نباید بشه میشه

نرگس
نرگس
11 ماه قبل

بازهم خیلی کمه پارت ها روز به روز کوتاه تر میشه

. .........Aramesh
. .........Aramesh
11 ماه قبل

حاملس ولی چ زود حامله میشه این دختره بجا حورا شوده 😂
ی چیزی هم گزاشتن واسه جلو گیری این وحید نمیدونه😂

Eda
Eda
پاسخ به  . .........Aramesh
11 ماه قبل

خدا نکشتت🤣🤣🤣

. .........Aramesh
. .........Aramesh
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

😝😝😂😂

خواننده رمان
خواننده رمان
11 ماه قبل

این کیمیا هم یه سوته باردارمیشه😂

دسته‌ها
24
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x