رمان حورا پارت 378 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

عصبی توی صورتش براق شدم و بی توجه به نیاز صدایم بالا رفت:

 

_ نمیخوام… کسایی که وقت سختی و بدبختی نخواستنم رو الان نمیخوام! کسی که نبود تا وقتی بچه‌های مدرسه برام قلدری میکنن، برم ازش کمک بخوام الان به دردم نمیخوره!

 

دستش را کنار صورت نیاز گذاشت و به خودش چسباند، انگار میترسید از این حالت عصبی‌ام تصویر بدی از من برای کودکم بسازد، کودک چهار ماهه‌ام که تازه داشتم فرنی خوردن را به عادت‌هایش اضافه میکردم.

 

_ نمیخوام قباااد، کسیو که نبود تا وقتی تو خوابگاه حرف از کس و ناکس میشنوم کمکم کنه نمیخوام، الان به دردم نمیخورن…کسی که موقع ازدواجم برنگشت یکی بزنه تو سرم بگه گوه اضافه نخور رو نمیخوام!

 

عصبی از جا برخاستم و چهره‌ی دلخور و ناراحتی که از من گرفت را نادیده گرفتم. به اتاق رفتم و خواستم تنها باشم…فشار عصبی این روزها برایم زیادی بود، بهانه‌های نیاز و سن حساسش که به مراقبت بیشتر نیاز داشت، دردسرهای خانه و مدیریت کارهایش، دانشگاه رفتن و درس خواندن، سر و کله زدن با قباد و حالا هم قومی که ادعای فامیل داشتند…

 

نمیتوانستم، توان تحمل کردن همه‌ی این‌ها را نداشتم و گویا ناخواسته یا شاید هم از قصد قباد را با آن حرف‌ها رنجاندم…

وگرنه که روز ازدواجم خوشبخت‌ترین بودم!

 

 

راوی

 

 

لبه‌ی تخت نیاز نشست و موهای کم‌پشت و نرمش را از روی پیشانی‌ لطیفش کنار زد. خم شد و فرق سرش را بوسید:

 

_ مامانت عصبی که میشه خوب بلده چجوری دل بشکونه…

 

لبخند تلخی به لب نشاند:

 

_ حق هم داره، نه؟ اون همه اذیتش کردم…تحمل کرد و هیچی نگفت، منم حقمه بشنوم اینارو…

 

نفس عمیقی کشید، بغض بیخ گلویش ماه‌ها بود که جاگیر شده بود و هربار با دیدن دو آدم مهم زندگی‌اش برای تظاهر هم که شده ناپدید میشد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 91

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در وجه لعل pdf از بهار برادران

  خلاصه رمان :       لعل دوست پسر و کارش را همزمان از دست می دهد و در نقطه ای که امیدی برای پرداخت بدهی هایش ندارد پاکتی حاوی چندین چک به دستش می رسد… امیرحسین داریم بسیار خفن… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آشوک به صورت pdf کامل از سحر مرادی

      خلاصه رمان:   ساره، اسیر دست پدر معتادش، مجبور است به کارهایی تن بدهد که در گذشته کودکی‌‌اش را تباه کرده و حالا قرار است جوانی‌‌اش را هم به تاراج ببرد. کار به جایی میرسد که ساره چیزی برای از دست دادن ندارد و بین مرگ و زندگی دست به انتخاب می‌زند، اما همبازی‌ کودکی‌هایش به موقع

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان چشم های وحشی روژکا به صورت pdf کامل از گیلدا تک

      خلاصه رمان:   دختری به نام روژکا و پسری به نام فرهمند پارسا… دخترمون بسکتبالیسته، همزمان کتاب ترجمه میکنه و دانشگاه هم میره پسرمون استاد دانشگاهه     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4 تا الان رای نیامده!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x