رمان"ســهم من از تو"پارت4 - رمان دونی

رمان”ســهم من از تو”پارت4

💕📚

“یا مال من میشی و فردا میزنی زیر همه چی و آرتان رو رد میکنی یا بزور مال خودم میکنمت”

از حرفش دلشوره و ترس بدی میافته تو دلم و از طرفی هم نمیخوام به آرتان بگم و رابطه

بینشون رو خراب کنم ….

وارد خونه میشم و سلام میکنم که مامان با خنده میگه :

_چه عجب بالاخره اومدی خونه ، خوش گذشت؟

– آره ممنون ، عالی بود ، راستی مامان فردا میشه سوپ درست کنی ببرم برای زنعمو ؟

_میبینم از همین الان بلدی چجوری خودتو بیشتر تو دلشون جا کنیا، آره درست میکنم برو لباساتو عوض كن الان بابات میاد شام بخوریم .

چشمی میگم و گونشو میبوسم و به سمت اتاق میرم گوشیمو برمیدارم و برای آرتان

مینویسم : عزیز دلم فردا صبح هم میام به زنعمو سر میزنم هم سوپ میارم …..

بعد چند ثانیه میخونه و جواب میده :

– دست خانوم گلم درد نکنه ، البته من که شرکتم سعادت ندارم ببینمت …

با لبخند واسش می نویسم

– بچه پررو… !

……………………..

زنگ و میزنم و منتظر میشم تا در باز بشه و از شر این قابلمه سنگین خلاص شـم خوبه به مامانم گفتم فقط واسه زن عمو درست کنه ها… صدای آرشامو که

میشنوم با اخم میگم :

_باز کن

در با تیکی باز میشه پله ها رو بالا میرم که ارشام در و باز میکنه… چشماش حسابی قرمز…

می پرسم

– سلام … خواب بودی؟

عقب میره و بی حرف وارد خونه میشم با صدای بسته شدن در برمی گردم عقب و میگم

_زن عمو خوابه؟

بی حوصله میگه:

_نه!

قابلمه رو روی کانتر میزارم و میگم

_اوخ دستم درد گرفت، پس بزار گرم شه واسش ببرم.. عمو نیست!؟

بی حال باز فقط میگه

_نه

قابلمه رو روی گاز میزارم و زیرشو روشن میکنم بعدم سمت پله ها میرم به کانتر تکیه داده و نگام میکنه از کنارش که رد میشم بوی الکل می پیچه .

_میرم پیش زن عمو اگه هستی حواست به سوپ باشه .

به لباساش اشاره میکنم و میگم

_البته انگار داشتی میرفتی بیرون بری منم راحترم اینجا!

بعدم با نفرت نگام و ازش میگیرم و پله ها رو بالا میرم

اون بوسه ی مسخره شو نمیتونم ببخشم ،

یا پیاما و مزاحمتای مزخرفشو…

تقه ای به در اتاق میزنم اما جوابی نمیشنوم در و باز

میکنم و میگم

_زن عمو؟

وارد اتاق میشم روی تخت کسی نیست.

صدای بسته شدن در اتاق و میشنوم و چرخش کلید توی قفل ، با ترس بر میگردم …..

برمی گردم و با دیدن آرشام از ترس و استرس یخ میزنم:

_پس زن عمو کجاست؟

دستاش و به کمرش میگیره و میخنده. صدای خندش خط میندازه روی

اعصابم آب دهنم و سخت قورت میدم و میگم

_چته به چی میخندی دیوونه؟

_به اینکه تنها گیرت آوردم !.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آبان به صورت pdf کامل از هاله نژاد صاحبی

  خلاصه رمان:   دو فصل آبان         آبان زند… دختره هفده ساله‌ای که به طریقی خون بس یک مرد متاهل میشه! مردی جذاب که دلبسته همسرشه اما مجبور میشه آبان و عقد کنه!     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.4 /

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی آیدا را به چالش می‌کشد و درگیر و دار این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی

  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و خون خواهی و دیگری به دنبال نجات معشوقه‌اش است. آیهان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هوووو
هوووو
1 سال قبل

یعنی واقعا احمقه بااین پیام چطورتونست بیاداینحا الآنم پسره بهش تجاوز می‌کنه ازبس تورمانا تحاوزمیشه من بعضی وقتا کابوس میبینم بخدا

بانو
بانو
1 سال قبل

وای🤯🤯🤯🤯

ساناز
ساناز
1 سال قبل

خب وقتی آرتان نیسسست با توجه به اون پیامای آرشام برااا چیییی می‌ره خونشون اونم تنهایی آخه

،،،
،،،
1 سال قبل

وایی چراجای حساس تموم شدتوکه ننه مهربونی هستی یه پارت بده دیگه افرین😘😘😘

،،،
،،،
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ننه جونم

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  neda
1 سال قبل

نکن این کارو با ما پارتشم کوتاه بود یکی دیگه لطفا

کیم سوکجین
کیم سوکجین
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ایهی ایهی 😭😭
بچه های اینجا رو ولش دلت میاد منو ناراحت کنی 😭🥺

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x