رمان دونی

 

صبح باصدای زنگ گوشیم که طبق معمول گیسو بود، ازخواب بیدارشدم..
_توکاردیگه ای جز مردم آزاری نداری‌؟
_نخیرندارم زنگ زدم بهت بگم خیلی نامردی!

_بازچیکارکردم خودم خبرندارم؟
_ازکی تاحالا میری خونه خبرنمیدی نامرررد؟! ترسیدی من بیام؟
_ببخشید برنامه هامو هماهنگ نکرده بودم!
بعدشم این حرف هارو ازکجا میسازی؟ منو توازاین حرف ها داریم مگه؟

_ازاونجایی که باید از زبون این دراز سگ اخلاق بشنوم رفتی مرخصی، این حرفاهم پیش میاد دیگه!
_دراز سگ اخلاق کیه؟ پندار رو میگی؟
_نخیر پندار کوچک گَنده دماغ منظورم بود!!

_آرش اونجاست؟ کی اومد؟ چی گفت؟
_ازکی تاحالا این همه صمیمی شدین و این هاسکی واست مهم شده؟
_وا صمیمی کجا بود؟ حق ندارم کنجکاوی هم بکنم؟
_خیرچون کنجکاوی فقط مخصوص منه!

_میگی چی گفت یا قطع کنم به ادامه خوابم برسم؟
_زهرمار! کاملشو میام اونجا توضیح میدم اما اومد با اون اخلاق گ هش حالتو پرسید و فکرمیکرد پیش هم بودیم!
_آرش؟ حال منو پرسید؟

_والا من خودمم توهنگم! صبرکن ‌ظهرمیام پیشت میگم!
_باشه اما الان بگو دیگه.. تا تو بیای من دق میکنم خب!

گیسوی بی شعور بی خبر ازحال عجیب این روز های من، بقیه ی حرف هاشو نزد و تا اومدن گیسو هزار دفعه مردم و زنده شدم!

وقتی هم که اومد تا خون به جیگرم نکرد حرف نزد وای کاش حرفی نمیزد!
چون با حرف هاش دوباره فکر و ذهنم به طرفش پرکشیده بود!
نگاهم به گیسو و سارگل بود که داشتن از مهاجرت آرش حرف میزدن اما فقط جسمم بود و روحم جاهایی رفته بود که اصلا از رفتنش خوشحال نبودم!

باتکون خوردن دست های سارگل جلو چشمم، به خودم اومدم..
_چیه؟
_کجایی اجی؟ حواست کجاست توجمع نیستا!
_هان.. آره.. حواسم خیلی پرته دانشگاهمه.. امتحان هیچی نخوندم میترسم بیوفتم این درسو!

گیسو_ برو بابا بچه خرخون تو بگی صفر میگیرمم من مطمئنم دست کم ۱۹.۷۵ رو گرفتی!
بدون اینکه کنترلی رو حرف هام داشته باشم از موضوع درس و دانشگاه پریدم به موضوع آرش وگفتم:
_گیسو تو مطمئنی درست شنیدی و آرش باشرکت هواپیمایی مکالمه داشت؟

_آره چطور؟ حتی شنیدم بلیطشو واسه پنجاه و دو روز دیگه گرفت.. حالا چی شد که یه دفعه یاد این موضوع افتادی؟
_آرش بره بدبخت میشم گیسو! خودت که میدونی من اون پول هارو به شرطی از پندار گرفتم که مانع رفتن پسرش بشم!

_خب.. خب توکه گفتی پندار گفته اگرم نشد مهم نیست و مهم اینه تلاشتو کردی ونشده!
_نه گیسو نه.. همه چیز اونقدرا هم که تصور میکردیم رویایی و بچه بازی نیست

سارگل ترسیده توی تختش نشست و با استرس گفت؛
_یعنی چی؟ خب ما باید چه خاکی توسرمون کنیم؟ مگه نگفتی اون پسره کمکت میکنه؟

_نمیدونم.. هیچی نمیدونم! اینطور که گیسو شنیده انگار کمکی درکار نیست وهمش سرکاریه، فقطم برای خریدن وقت!
گیسو_ خب.. پس ما باید چیکارکنیم؟ میخوای به پنداربگیم و از این موضوع باخبرش کنیم؟

_نه گیسو اینطوری بدتر میشه ومیفهمه پسرش همه چی رو میدونه!
من باید با آرش حرف بزنم! باید بدونه بااین کارش چه ظلم بزرگی به من میشه!
سارگل_ اره بهتره که بهش بگی، شایدم ماداریم اشتباه میکنیم و همچین چیزی نباشه!

تودلم برای هزارمین بار باخودم زمزمه کردم:
_اما اون گفت عاشقش نیستم وگفت قرارمون عشق نبوده!
نتونستم بیشتر از یک روز خونه ی خودمون بمونم و از حقایق فرار کنم!

واسه همونم فردای اون روز به خونه ی پندار برگشتم..
آرش نبود و مجبورشدم به سوال وجواب های ارسلان وآمنه جواب بدم!
واسم عجیب بود که این روزهای اخیر ارسلان رو توخونه میدیدم وکم پیش میومد بره شرکت!

انگار همه چیز آهسته و زیرپوستی تواین خونه عوض شده بود و متوجهش نشدم!
نزدیک ظهر بودو آمنه برای چرت سرظهرش آماده میشد که دیدم آرش اومد خونه و بادیدنم رنگ نگاهش عوض شد وگره ی پیشونیش کم رنگ شد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آشوب pdf از رؤیا رستمی

    خلاصه رمان :     راجبه دختریه که به تازگی پدرش رو از دست داده و به این خاطر مجبور میشه همراه با نامادریش از زادگاهش دور بشه و به زادگاه نامادریش بره و حالا این نامادری برادری دارد بس مغرور و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برگریزان به صورت pdf کامل

    خلاصه رمان : سحر پدرش رو از دست داده و نامادریش به دروغ و با دغل بازی تمام ارثیه پدریش سحر رو بنام خودش میزنه و اونو کلفت خونه ش میکنه. با ورود فرهاد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.6 / 5.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Aynour
Aynour
2 سال قبل

نویسندع دعنمو آسفالت کردی با ای کم پارت گذاشتنات ترو جدت بیشترش کن واقا رمان خوبیع ولی مشکل پارتاس،🙄🤝😐

MAHDIS
MAHDIS
2 سال قبل

اگه بخواد اینقدر یواش پیش بره من دق میکنم ولی رمان خوبیه ارزشش رو داره

نازی
نازی
2 سال قبل

نویسنده ی عزیز رمانت خیلی خوبه ولی خواهش میکنم ،تمنا میکنم یکم طولانی تر بنویس پارت هارو اینجوری آدم حوصلش سر میره بخدا من تایم انتظارم برای پارت ها بیشتر از خوندن خود رمانه چیه آخه خواهشا طولانی ترش کن

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x