رمان تاوان پارت 70 - رمان دونی

 

 

 

آره گفته…..

صورتم آویزون شد

 

_چقدر طول میکشه؟من اون پول و احتیاج دارم

 

فقط منتظر یه جرقه بود که صداشو انداخت سرش

 

_نمیفهمی معلوم نیست یعنی چی؟من میتونم اونو بهت ندم چون خودت وکالت نامه رو امضا کردی ولی….

 

_جراتشو داری؟؟

 

صدای میعاد از پشت سرم منو از جا پروند

 

برگشتم سمتش که اومد جلو……

 

اصلا به من نگاه نکرد و از کنارم رد شد رفت طرف فربد ولی عصبانی بودنش معلوم بود

 

اصلا کاراش و رفتاراش معلوم نمیکنه چی تو سرشه و واقعا گیجم کرده تو این سه روز

 

_نشد دیگه گفتم دو روز…..حالا ملاک و میذارم رو گرفتاریت یه تاریخ بهم بده…..

 

فربد زورش بهش نمیرسید و با کلافگی دستشو کشید رو صورتش که آخش دراومد

 

چون صورتش از دیشب کبود بود و درد داشت

 

ای کاش میشد بگم قربونت برم داداش گلم ولی…..عجیبه…..انگار هیچ احساسی نیست

 

شایدم بود ولی همون یه ذره امیدم بهش و دیشب با اون حرفاش از بین برد و الان با قلب شکسته ام برام مثل یه غریبه اس

 

با بی میلی جواب داد

 

_معلوم نمیکنه…..

 

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۸۹

 

 

یه نگاه به حیاط انداخت

 

_فکر کنم زنت و ناخدا خبر ندارن چه شاهکاری کردی با سهم و الارث خواهرت نه؟

 

پوزخند زد به میعاد

نباید سر به سرش بذاره

 

_خوبه تو این یه مورد شبیه همیم….

 

_هنوز نفهمیدی من جونم و برای خواهرم میدم ولی تو…….تو جونشو گرفتی اونم ذره ذره پس حرف مفت نزن و گوش بده….

 

خواهر داره؟

لعنت هزار باره به خودم و سادگیم

 

_اگه معلوم شدنش طول بکشه مجبورم به ناخدا بگم چه خبره….

 

با دست یقه ی پیراهن فربدو صاف کرد

 

_اونقدرم تو این دو روز شناختمش که میدونم خوشش نمیاد دامادش تو زرد از آب بیاد و مال یتیم خور باشه…..اونم کی؟ هم خونش؟

 

فقط صورت کبود از حرصش و میتونست نشون بده وگرنه هیچی

 

_گذشت اون زمان که به ناخدا احتیاج داشتم کشته مردشونم نیستم….

 

باورم نمیشد

ماهور مگه زنش نیست؟

چرا انقدر ذاتش خرابه این بشر؟

 

_راههای دیگه ای ام هست……میریم تهران

پیش بهترین وکیل میبرمش و از تو به جرم کلاهبرداری شکایت میکنه….اون موقع بازم به ناخدا احتیاج پیدا میکنی……حال باز هر چی خودت صلاح میدونی…..من اصراری ندارم

 

#تاوان

#پارت۲۹۰

 

 

آرامش الانش عجیب بود ولی

دلم خنک شد

باید از یکی بترسه تا آدم باشه نه؟؟

 

یه نگاه به من کرد و خیلی جدی گفت

انگار حالا بخواد نوبت من باشه

 

_بریم

 

به حرفش گوش دادم ولی همینکه درو پشت سرمون بست چرخید جلوم و به خاطره اینکه بهم نخوره نیم قدم رفتم عقب و خوردم به دیوار

 

_سه ساعت کدوم گوری بودی آواره ی کوچه خیابون بودم؟؟

 

چشمام روی مردمکایی که تو صورتم چرخ میزدن ثابت بود

 

این آدمی که به خون من تشنه س شبیه آدمای نگران بود یا من اشتباه فهمیدم

 

بی حس شدم ،بی تفاوت ،خونسرد ولی یه چیزی ته دلم میگفت بهش بگم

 

_رفته بودم کنار دریا…..

 

_من تا صبح پلک رو هم نذاشتم برای همین نفهمیدم رفتنتو خودت نمیتونستی بیدارم کنی؟؟دیشب عبرتت نشد وسط آدمای غریبه که دوباره شال و کلاه کردی؟؟

 

چرا باید بیدارش میکردم وقتی از خودشم فراری ام وقتی خودشم برام غریبه س؟

 

ولی یه سوال اومد تو سرم

سوالی که شاید فقط اون جوابشو میدونست و من و از این دلشوره نجات میداد

 

_چقدر طول میکشه تا فربد بهم حقمو پس بده؟؟

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 124

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای نمناک علفها به صورت pdf کامل از شکوفه شهبال

      خلاصه رمان:   صدای خواننده در فضای اتومبیل پیچیده بود: ((شهزاده ی آسمونی/گفتی که پیشم می مونی.. برایاین دل پر غم/ آواز شادی می خوانی عشق تو آتیش به پا کرد/ با من تو روآشنا کرد.. بی اونکه حرفی بگویم/راز منو بر ملا کرد.. یه لحظه بی تونبودم/ یه لحظه بی تو نزیستم.. یه روز سراغمو می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم
دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی

      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید شونه هم رو خالی کرد و خدای نکرده با رها

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
2 روز قبل

ممنون که دو پارت گذاشتین

مریم گلی
مریم گلی
2 روز قبل

ممنونم عالی بود

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x