_حواست کجاست آخه تو….‌

 

با دیدن دو تا جعبه ای که الان یدونه اش چپه شده بود رو زمین با اخم بهش نگاه کردم

 

_دست گل شماسااا؟؟؟

 

زد زیر خنده و یکی از جعبه ها رو برداشت و بی حرف گذاشت همون جایی که براش خالی گذاشته بودم

 

_تو گیجی به من چه؟؟

 

داشت حرف میزد که زنگ خونه رو زدن و با ابرو به من اشاره کرد

 

_بفرما….گفتم که درست….سر وقت…..

 

خندم گرفت….

حاج خانومو میگه که تو این چند روز تقریبا همین ساعتا میاد

 

_خونه ی خودشه….

 

دو تامون از انباری اومدیم بیرون…..انباری که نه بیشتر شبیه اتاق بود ولی حاج خانوم به خاطره ما گفت انباریه

 

_هر چند مفت…..ولی اجاره کردیم خانمم درست نیست هر شب هرشب مزاحم خلوت دونفرمون میشن….

 

میدونستم داره شوخی میکنه و با آرنج کوبیدم به پهلوش

 

_من و تو هم چقدر خلوت داریم…..

 

چادرم و از روی طناب برداشتم چون آقا نیما هم باهاش میاد ولی زیاد نمیمونه……

 

#تاوان

#پارت۳۵۷

 

 

_باز خوبه کلید نمیندازه بیاد تو…..

 

صدای زیبا آروم بودا ولی لب گزیدم که زشته شاید بشنوه از توحیاط

 

_اونجوری نگو….خب تنهاست

 

_باشه قبول…….خودش بیاد حرفی ندارم ولی اون دیلاق و چرا دنبال خودش راه میندازه…..

 

بازوشو گرفتم و هلش دادم طرف ساختمون تا حیثیتمون و به باد نداده

ولی نرفت و دستشو گذاشت تو جیب شلوارش….

 

_اون که زیاد نمیمونه تو هم برو یه چیزی بپوش….الان میگن چقدر پروییم خونه رو نصفه قیمت ازشون گرفتیم زبونمونم درازه

 

چشم خوره رفتم

 

_آره جون خودت همین دیشب شام اینجا بودا….اون سه شب دیگه هم که غذا براش فرستادی….

 

آقا نیما قبل از اینکه ما بیایم اینجا کل یخچال و فریزر و پر کرده بود

 

_مال خودشون و برای خودشون میپزم زیبا

 

دوباره زنگ و زدن

 

_دروغ نگو…خودم دیدم از برنج و وسایل خودمونه….

 

خندم گرفت

باهوش مسخره….از همه چی ام خبر داره

 

_انقدر راضی ای آخر تو گلوش گیر میکنه

 

شونه بالا انداخت و در عینی که بالاخره رضایت داد برگرده تو ساختمون گفت:

 

_چه بهتر…..

 

 

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 120

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان 365 روز
دانلود رمان 365 روز به صورت pdf کامل از گل اندام شاهکار

    خلاصه رمان 365 روز :   در اوایل سال ۱۳۹۷ گل اندام شاهکار شروع  به نوشتن نامه‌هایی کرد که هیچ وقت به دست صاحبش نرسید. این مجموعه شامل ۲۹ عدد عشق نامه است که در ۳۶۵ روز  نوشته شده است. وی در نامه‌هایش خودش را کنار معشوق‌اش تصور می‌کند. گاهی آنقدر خودش را نزدیک به او احساس می‌کند که می‌تواند خانواده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اسم*
2 ماه قبل

پارتا خیلی کمه!!!!!! رفت درو باز کنه و تمام حتما ۳روز دیگه هم باید صبر کنیم تا پارت بعد بگه سلام؟این پارت بود واقعا یا مارو مسخره کردید

Shayda
2 ماه قبل

من‌چرا زیبا و نیما رو شیپ میکنم همش😭😐
خیلی به هم میانااااااااا😭😭😭
ای خدا

خواننده رمان
2 ماه قبل

خیلی کمه😔 لااقل میذاشتی ببینیم کی پشت در بود

جدیدترین پست های سایت
دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x