رمان جزر و مد پارت 48 - رمان دونی

 

 

 

خوشبختی که تو برام میخواستی برام…..همونی که همش بهم میگفتی حقم از این زندگیه……کنار آدمایی که اصلا نمیدونم چه مرگشونه

اصلا دردشون چیه چی میخوان مگه؟

چه اون پسره ،چه این زنه…..

 

آب و روصورتم پاشیدم که دردش بیشتر شد

 

_دستت بشکنه عین گربه چنگ انداخت وحشی……

 

خیسی باعث شد دوباره خون اومدنش شروع بشه

که چند تا دستمال برداشتم و گذاشتم روش

 

یه ذره وایستادم

اشکامو بازم پاک کردم و رفتم سمت ولی باز کردنش همانا و دیدنش همانا

چند نفره این؟؟

 

به دیوار رو به روی سرویس تکیه داده بود اونم با صورت درهم

 

اول زل زد بهم ولی تا نگاهش به دستی که باهاش دستمال و گرفته بودم افتاد

فاصله رو پر کرد…..

 

_برش دار…..

 

لبمو خیس کردم و سرمو برگردونم به سر راهرو

 

_چیزی نشده…..

 

تا خواستم قدم بردار و از دست اون و نگاهاش فرار کنم خیلی یهویی دستشو گذاشت رو دستم و از رو صورتم کشید اونقدر که نتونستم حتی خودمو بکشم عقب…..

 

نگاهم به چشمای عصبانیش بود ولی تمام حواسم جای دیگه اس

 

دستی که هنوز تو دست اون بود

اون گرم بود یا دست من سرد؟؟

 

#جزرومد

#پارت۱۸۴

 

 

ریحانه دیوونه شدی؟ به چی فکر میکنی آخه؟

 

به خودم اومدم و سرمو انداختم پایین ولی با دستش چونه ام و گرفت و به طرف خودش کشید

 

لعنت بهش

این چرا انقدر باهام ور میره…..

 

_این چیه؟؟

 

اومدم دستشو پس بزنمو که محکمتر چونه مو گرفت و اینبار صداشو برد بالا

 

_میگم……این…..چیه؟

 

حرصی منم صدامو بردم بالا

 

_جای چنگ یه وحشی…..حالا ول میکنی؟

 

سرمو محکم عقب کشیدم و راه افتادم که سد راهم شد

به خدا الان میزنم گریه ها؟….چرا دست از سر من برنمیداره فوضول خان

 

_کی بود؟

 

بغض تو گلوم نمیدونم چرا هی بیشتر میشه که لبمو گاز گرفتم

 

_گفتم که….یه بیشعور فکر کرده بود من با شوهر هرزشم زورش به اون نمیرسید عوضش منو اینجوری کرد

سوال دیگه ای نداری؟؟

 

از چشماش آتیش میبارید و صورتش جمع تر شد از عصبانیت

 

_چیکار کردی؟؟

 

یه لحظه فکر کردم اشتباه شنیدم……من چیکار کردم؟؟

خندم گرفت

الان درستش میکنم….همین….الان….

صدای لرزونم رفت بالا

 

_از اونجایی که برای امیر حسام نقشه کشیده بودم و تو با تیزهوشیت مچم و گرفتی و نذاشتی کارم و بکنم منم دیدم کی بهتر از آقای دکتر میتونم برای این یکی حداقل…..

 

#جزرومد

#پارت۱۸۵

 

 

بازومو محکم کشید و نفس به نفسم شد

 

_برای من کولی بازی در نیار…… تو دقیقا داشتی چه غلطی میکردی وقتی اون زنیکه ی احمق این بلا رو سرت آورد؟

 

خشکم زد و زل زدم به چشماش که چرخ میزدن تو صورتم

 

یعنی…. واقعا منظورش این بود؟

اصلا…..باور کرد حرفمو و ناراحت شده برام؟؟

 

ولی من فکر کردم الان میگه حقته حتما مرض ریختی ولی…..عوض شده……خیلی..

 

_من……من حواسم یه لحظه…….پرت شد اونم…..

 

وسط حرفم پرید

 

_آره…..تو هیچ وقت حواست به خودت نیست نمیخوای هم باشه وقتی میدونی یه زن تو اون عمارت کوفتی جونش به جونت بسته س و منتظر یه آخ از تو بشنوه تا دوباره از ترس غش کنه و حالش خراب بشه…..

 

از نیش زبونش دلم شکست؟

چرا؟

مگه اولین باره به خاطره مامان بزرگ باهام تندی میکنه؟

نه….معلومه که نیست….ولی من……برای اولین بار مثل بی جنبه ها دلم و خوش کرده بودم که تو این خانواده ی جدید برای یه نفر غیر از مامان بزرگ مهمم و اون به خاطره خودم اومده اینجا

نه وظیفه شناسی یا هر چیز دیگه ای فقط خودم

 

بحثم اصلا محمد طاها نیست هر کس دیگه ای بود احساس باارزش بودن میکردم ولی الان…..

 

بازومو ول کرد

 

_راه بیوفت…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 134

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در وجه لعل pdf از بهار برادران

  خلاصه رمان :       لعل دوست پسر و کارش را همزمان از دست می دهد و در نقطه ای که امیدی برای پرداخت بدهی هایش ندارد پاکتی حاوی چندین چک به دستش می رسد… امیرحسین داریم بسیار خفن… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ۲۸ گرم به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه

    خلاصه رمان:   راحیل با خانواده عمش زندگی میکنه شوهر عمش بخاطر دزده شدن ۲۸ گرم طلا راحیل قرار بندازه زندان و راحیل مجبور میشه خونش بده اجاره و با وارد شدن شاهرخ خسروانی داستان وارد معمایی میشه که ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x