رمان جزر و مد پارت 52 - رمان دونی

 

 

وایسادم سرجام

 

یه جوری محکم قدم برمیداشت انگار پاشنه بلند پوشیده بود

 

روبه روم رسید

 

_اونوقت با این چشمای قرمز و صورت آویزونت میخوای چه بهانه ای براش بیاری؟؟

 

فکری که تو سرم چیده بودم و براش گفتم از کمک یلدا و عالیه خانم….

 

_اونوقت اگه طاقت نیاورد و اومد سروقتت چی؟

 

پلک زدم

انگار بازجویی داره میکنه

 

_میگم دلم برای مامانم و بچه ها تنگ شده بود گریم گرفت….

 

_اونوقت از فرط ناراحتی خودت صورتتم چنگ انداختی؟

 

_میشه انقدر برای من اونوقت اونوقت نکنی….

 

_نمیشه تا وقتی نخوای حواستو جمع کنی

 

با خونسردی رفت پشت میزش نشست و مشغول شد

جلوی در وایساده بودم و بلاتکلیف

بشینم خودم ضایع میشم  چون بازم حرف اون درست بود پس چیکار کنم

 

_برو استراحت کن…..کسی مزاحمت نمیشه…..دو سه ساعت دیگه هم بیدارت میکنم برمیگردیم

 

 

انگار حرفی که تو دلم بود و شنید و جوابمو داد

 

اونم با آرامش و اطمینانی که تا حالا ازش ندیده  بودم و عجیب اینکه با همون دوتا جمله خیالم و راحت کرد البته که بهش حس بدی نداشتم ولی خب گفتم که کاراش معلوم نمیکنه تو سرش چی میگذره

 

#جزرومد

#پارت۱۹۶

 

 

تو اتاق که رفتم درو خودش بست

عین بادیگاردا…..

فقط یه لحظه دلم خوش شد به حرفای چند دقیقه پیش و این کارش

 

اگه اخلاقشو درست کنه پسر عموی خوبی میشه یعنی حداقل یکی که بشه باهاش دو کلمه حرف زد ولی خب نیش زبون و رئیس بازیاش که تو سرش همه رو زیردستش میبینه تو خونشه دیگه

 

چشم چرخوندم

عین سوییت بود یه جا مثل اتاق استراحت اونم مخفی

 

خیلی ام نورگیر هر چند با اون پنجره ی ای که تقریبا همه ی دیوارو گرفته بود همینم میشد

 

یه کاناپه مثل همون بیرونیا فقط جنسش چرم نبود

هر چند بیشتر شبیه تخت بود پهناش

 

یه ال ای دی سمت چپ

گوشه هم یه یخچال کوچیک

 

فوضولیم که تموم شد رفتم سمتم دری که حتما سرویس بود

 

با دیدن اندازه ش واقعا جا خوردم

دوش آب و روشو و اووووف

 

واقعا اختلاف طبقاتی یعنی همین……این تشکیلات اونم فقط برای اتاق خودش اونم تو شرکت؟

 

ببین اتاقِ تو خونش چجوریه؟؟هر چند اتاق که نه اونجا الان دیگه شبیه قصر باید باشه…..

 

ولی مشکوکه

یه لحظه با فکری که توسرم اومد یه جوری شدم……

نکنه اینجا کثافت کاری میکنه

تا حالا نه دیدم و نه شنیدم با دختری حرف بزنه البته نه اینکه جلوی من باشه ها ولی بالاخره یه ذره نرمشی چیزی تو لحنش معلوم نمیشد؟؟

هر چند اون دختره هست دیگه…..شیدا……شیدا خانم…..

 

منم دارم به چی فکر میکنم اصلا….

 

ای کاش میرفتم…..خوشم نمیاد از اینجا

 

#جزرومد

#پارت۱۹۷

 

 

صورتم سوخت و لای پلکام باز شد

 

محمد طاها؟؟

کنار من نشسته و دستش رو صورتمه

داره چیکار میکنه؟؟

 

اولش گیج بودم ولی تا به خودم اومدم از اون حالت دراز کش در بیام بدون اینکه بخوام زانومو محکم کوبوندم تو پهلوش خودمو کشیدم عقب ولی خوردم به دسته ی مبل که مجبور شدم بلند بشم و رو دسته بشینم

 

صورتش جمع شد و به طرف پهلوش خم شد

 

ولی مهم نبود وقتی اونقدر بهم نزدیک بود اصلا برای چی؟

 

همه ی اینا تو صدم ثانیه اتفاق افتاد و با ترس پرسیدم

 

_چیکار داشتی میکردی؟

 

پلکاشو محکم گذاشت رو هم و برگشت سمتم

پمادی که تو دستش بود و پرت کرد رو میز

 

_فکر کردی داشتم چیکار میکردم؟؟؟

برای چی رو زخمت نزدی جاش نمونه…..

 

من یادم رفت اون چرا باید بزنه؟؟

 

_خودم بیدار میشدم دیگه لازم نبود تو کاری کنی

 

 

دهنش و نیمه باز موند و همین طور زل زده بود به چشمام

جوری که خودم روم کم شد و سرمو برگردوندم

 

 

_بیا پایین الان از اونور میوفتی سر و کله تم میشکنی…..

 

بی خود میکنه با من اینطوری حرف میزنه مگه دست و پا چلفتی ام؟؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 97

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از عشق برایم بگو pdf از baran_amad

  خلاصه رمان :   جلد دوم ( جلد اول یکبار نگاهم کن)       نقش ماکان تو این داستان پر رنگ تر باشه و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم می رن تو حاشیه و ماکان و چند شخصیت جدید وارد ماجرا می شن که کلی میشه گفت یجور عشق ماکان رو نشون میده! به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به تماشای دود
دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی به ته خط میرسی و هرچه چشم می گردانی نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی

    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم، انگشتان کوچکم زنجیر زنگ زده تاب را میچسبد و پاهایم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x