رمان حورا پارت 115 - رمان دونی

 

 

 

راوی

 

 

لب‌هایش را عمیق‌تر بوسید، از هم جدا شدند و وحید با لذت به رژلب پخش شده‌اش خیره شد:

 

_ نمیشه از داداشت اجازه بگیری امشبو خونه ما بمونی؟

 

کیمیا دستمالی از جیبش بیرون کشید:

_ که چی بشه اقا؟ بازم بریز بپاش؟

 

وحید که از مثالش خوشش امده بود لبخند عمیقی زد و به سمتش خم شد:

 

_ میگم کیمیا نظرت چیه همینجا یکم بریز بپاش کنیم به قول خودت؟ تو ماشین هم فانتزی جالبی میشه‌ها!

 

کیمیا با چشمان گشاد نگاهش کردم و لب هایش را با دستمال تمیز کرد:

 

_ دیوونه یهو یکی میاد سروقتمون چیکار میکنی؟

 

وحید دستی در هوا تکان داد:

 

_ کی بیاد اخه؟ زنمی بابا، دلم میخوادت، قباد پدرسگ هم ول کن من نیست…بایا رفیقت بودم قبل از برادرزن شدن!

 

کیمیا از دیدن عجز وحید خندید و گفت:

 

_ اینجا نمیشه که تو مسیر خونه‌ایم، یهو داداشم بیاد ماشینو ببینه، میاد سراغمون و بعد داستان میشه!

 

وحید که از گرفتن رضایت نصفه نیمه‌ی کیمیا خوشنود بود، با نیش باز شده خودش را سمت کیمیا کشید:

 

_ خب یعنی، من برم یه جا دیگه…یکم شیطونی کنیم؟

 

کیمیا با خجالت رو گرفت و وحید هم سرخوش خندید، چانه‌اش را چنگ زده سرش را سمت خود چرخاند و محکم بوسه‌ای روی لب‌هایش نشاند.

 

_ نوکرتم به مولا…عشق منی تو!

 

کیمیا کهاز لحن پرذوقش خندید، استارت زد و ماشین را حرکت داد، وارد چند کوچه‌ی تنگ اطراف شدند و در نهایت مقابل یکی از بن‌بست‌ها نگه‌داشت.

 

در حرکتی دست دراز کرد و صندلی کیمیا را خواباند، کیمیا که از حرکتش شوکه بود، هینی کشید:

 

_ هیــی، چیکار میکنی دیوونه؟

 

 

 

 

 

 

 

وحید هم رویش خیمه زد و سر در گلویش فرو برد:

 

_ میخوام خانوممو بخورم، ای بابا، تو چیکار داری…

 

سپس با لذت شال کیمیا را کنار زد و لب‌هایش مشغول بوسیدن و مک زدن گردنش شد، دکمه‌های مانتویش را به ارامی باز میکرد و با لمس دستانش روی سینه‌های کیمیا، دخترک را خمار میکرد و چشمانش مدام نیمه باز شده و گاهی ناله‌ی ریزی سر میداد!

 

همین واکنش‌های لذتبخش کیمیا، وحید را جری‌تر میکرد تا ادامه دهد، مانتویش را کامل باز کرد و سینه‌هایش را چنگ زد، سر پایین‌تر برد و قفسه سینه‌اش را بویید:

 

_ اومممم…خدا، بوی بهشت میدی!

 

سپس لب‌هایش را روی سینه‌اش گذاشت و مشغول بوسیدن شدن، لکه‌های کبودی داشتند خود را نشان میدادند و از دور فریاد میزد، که مهر و نشاند وحید است!

 

ناله‌های کیمیا دیگر دست خودش نبود و هر لحظه بیشتر میشد که دست وحید میان پاهایش سر خورد، درحالی که لب‌هایش با سینه‌های سفید و درشتش در حال بازی بود، انگشت دست ازادش میان پاهایش داشت بازی میکرد.

 

طوری که ناله‌ی کیمیا دوبرابر شده بود و صدایش اگر شیشه‌ها باز بود، به همسایه‌ها میرسید!

 

با باز شدن کمربند وحید، کیمیا چشم باز کرد و با لذت گفت:

_ آی وحید، دارم میمیرم…

 

وحید با لذت لب‌هایش را به کام کشید و شلپار خود را کمی پایین کشید، سپس با کمک کیمیا سلوار او را هم تا زانو پایین داد و دستش دوباره در نقاط حساسش چرخ حورد، کشاله‌های رانش را نوازش میکرد و عضو مردانه‌اش را به بدنش میکشید.

 

کیمیا را رسما داشت دیوانه میکرد، ناله‌هایش و از خواستن گفتن‌هایش، وحید را دیوانه میکرد و دوست داشت کیمیا تا صبح برایش از این خواستن بگوید!

 

اما دیگر خودش از تحریک شدن زیاد، درد به تنش پیچیده بود، که طاقت نیاورد و خودش را به کیمیا فشرد. جیغ سرشار از لذت کیمیا هم باعث شد سرعتش را بیشتر کند.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عشق محال او pdf از شقایق دهقان پور

    خلاصه رمان :         آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد اول به صورت pdf کامل از سلاله

        خلاصه رمان :   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره… اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه موج به صورت pdf کامل از خورشید _ شمس

            خلاصه رمان:   موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد، هم بازی بچگی اش ازدواج کند. تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش می‌فهمد…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
42 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
asal
asal
11 ماه قبل

اگر اصلا نیاییم این سایت و این مطالب پورن نخونیم ادمینش ۱ماه برای هر ۵ خط رمانش انقدر علاف نمیکنه آدمها خودشون خیلی جاها باعث بی احترامی به خودشون میشن منبع درآمدشون ببرید بالا اول خودتون آدم حساب نمیکنند

جوجو
جوجو
11 ماه قبل

حالا خوبه پارت اول این رمان شروعش مثل همین پارت بوده (هرچند سربسته).. نمیدونم اینهمه انتقاد واسه چیه؟

Asman Abi
Asman Abi
1 سال قبل

جالبه بقیه‌ی رمان‌ها رو روی سایت قرار میدی ولی حورا رو ، نه
ماهرخ گذاشتی،گرداب و و و
لطفا سریعتر روی سایت قرار بده

آرام
آرام
پاسخ به  Asman Abi
1 سال قبل

آخه ادمین کی به نظر مخاطب اهمیت داده که این بار بده
دوست داره فقط اذیت کنه مارو؟
خدایا چه گناهی کردیم که این رمان به پست ما خورد

بی نام
بی نام
1 سال قبل

مزخرف اندر مزخرف اندر مزخرف به توان بی نهایت

Asman Abi
Asman Abi
1 سال قبل

کجا میتونیم نسبت به ادمین اعتراض کنیم؟واقعا این سطح از بی‌احترامی به مخاطب قابل درک نیست هروقت دوست داری پارت میدی هروقت دوست نداری نمیدی…گفته شده توی vip نویسنده موضوع داستان تا خیلی پیش برده پس چرا شما یا پارت کوتاه میزاری یا اصلا پارت نمیدی؟زمانی هم که پارت نمیدین حتی جبرانش هم نمیکنید توی پارت‌های بعدی…شما کاملا خودخواسته و طبق اراده خودتون انتخاب کردین این مسئولیت رو نه به اجبار و زور ، پس هم به مخاطب هم به خودتون احترام بزارید و اینهمه با بی‌نظمی باعث ناراحتی مخاطباتون نشید لطفا

Ana
Ana
پاسخ به  Asman Abi
11 ماه قبل

سلام
Vip رو چرا من نميتونم پيدا كنم اگر ميدونيد بگين عزيزم ، واقعا حرصله ي مورچه اي پيش رفتن رو ندارم

Asman Abi
Asman Abi
پاسخ به  Ana
11 ماه قبل

متاسفانه منم اطلاعی ندارم وگرنه اینهمه معطل نمیکردم فقط یک کاربر گفته بود که بقیه ازش سوال کردن جواب نداد

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

خداییش این چیه ما می‌خونیم یا بدبختی حورا یا هرزه گی لاله یا ….. وحید کیمیا یا مغرور بودن قباد خداییش هیچ نکته مثبتی تو رمانش نیست با این پارت جوری ازش زده شدم که از هیچ رمانی اینطوری زده نمی‌شدم چصی پارت میدی حداقل یکمم راجب حورا میگفتی شخصیت اول رمان

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط فاطمه موحدی
♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

محتواش تو حلق نویسنده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

همش شد سپس مگه انشاست

هیچکس
هیچکس
1 سال قبل

چرا حس می کنم این رمان دیگه دست نویسنده اولی نیست ؟
آخه تو پارت های اول هم اینقدر با جزئیات این چیزا نوشته نشده … تو پارت های اول سریع آیت موضوع کات شده یا سربسته بوده ولی درباره کیمیا و وحید واقعا احساس می کنم اینا نوشته اون نویسنده ای نیست که قلمش ما رو جذب خودش کرد

کانی
کانی
1 سال قبل

ای ای حالم بهم خورد

هعی
هعی
1 سال قبل

حالا دوستان یه خاک تو سریه دیگه …. نمی خواد اینقدر حرص بخورید عه🗿🤌💔

.......
.......
1 سال قبل

فقط منم که با خوندن این رمان دارم خنده ی عصبی میکنم 🤌🙂😂

بی نام
بی نام
1 سال قبل

مزخرف اندر مرحرف به جز این چی میتونه باشه

کاربر
کاربر
1 سال قبل

واقعا متاسفم برای این خزعبلاتی که فقط و فقط جونای بد بخت رو تحریک و ترویج به یک سری تابوات میکنید آخه همین چرندیات رو می‌نویسید که زندگی خیلیا تحت شعاع قرار دادید دوستان نخونید این رو

قاتل نویسنده رمان حورا
قاتل نویسنده رمان حورا
1 سال قبل

پارت که کم میدی
دو خط هم بیشتر نمینویسی
در کل ارزش برای مخاطب قائل نمیشی
زمان هم که جلو نمی‌بری یا حورا داره درس میخونه یا کیمیا با وحید…. استغفرالله
یا لاله هرزه که هنوز بچه تو شکمشه حداقل یه ماه هم بهش اضافه نکردی
واقعا یه روند تکراری و کند مضخرف 😑😑😑😑

بانو
بانو
پاسخ به  قاتل نویسنده رمان حورا
1 سال قبل

اسمت چقد قشنگه👏😆😆

lilo
lilo
1 سال قبل

چقدر پر محتوا😐😐 خاک ت سر اون اقای…… 😐😐

اسم
اسم
1 سال قبل

دیگه این آشغالو‌نخونین🙃😉

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

الان حورا کجای داستان بود؟😎

Tamana
Tamana
1 سال قبل

😶😶😶
واقعا چی باید گفت؟؟؟؟

حورا
حورا
1 سال قبل

بابا اینا اگه رمان نویس بودن که چاپ میکردن. فقط پورن فقط آموزش هرزگی.بنده خدا مخاطبای این رمان کوفتی،نوجونا هستن.درک کن اینو

دسته‌ها
42
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x