رمان دونی

 

 

 

 

 

 

شوکه نگاهش را به چشمانم دوخت، اب دهانش را قورت داد:

 

_ نه، حورا…چون نمیخوام بخاطر لجبازی با من، به خودت و بدنت بی احترامی کنی، میفهمی؟

 

گیج چشمانم میان نگاه سیاهش چرخید:

_ این انتخاب خودمه، مثل انتخابای لاله، که ذره‌ای بهش گیر نمیدی تازه خوشت هم میاد، درکش برات سخته؟

 

چشم بست و نفس عمیقی کشید:

_ الان بیخیال، بعدا رفتیم خونه حرف میزنیم…

 

با لجبازی سر بالا کشیدم و گفتم:

_ برگردم خونه خوابم میاد، مستقیم میرم تو تخت، میخوابم…

 

با نیمچه لبخند کمرنگی که برای لحظه‌ای روی لب‌هایش دیدم، خواست چیزی بگوید که زودتر اضافه کردم:

 

_ البته در اتاق هم قبلش قفل میکنم!

 

کمی خیره نگاهم کرد، سپس سری تکان داده رو گرفت.

حقیقتا شوکه بودم، برخوردش هرچه بود دور از انتظار من بود! انتظار داد و قال، خشم، سرخی صورت و رگ متورمش بودم، اما…

 

نمیخواست بخاطر لجبازی با او، به خودم و بدنم بی احترامی کنم!

لجبازی با او…

نمیدانست مگر؟

اینکه من این سالها بخاطر حساسیت و دوست داشتن او نسبت به خودم، دلم میخواست راضی نگهش دارم، بخاطر او سالها خودم را محدود کردم…

 

کارش که اگر نمیکردم، شاید وضع بهتری داشتم، یعنی هیچگاه درک نکرد؟ هیچگاه نگفت پوشش دلخواه من چیز دیگریست؟

 

نمیدانست که اینگونه رفتار میکرد دیگر…

شاید هیچگاه به من توجه نداشته بود…

شاید خودم نگذاشتم نارضایتی‌ام را بفهمد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 234

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آسمانی به سرم نیست به صورت pdf کامل از نسیم شبانگاه

    خلاصه رمان:   دقیقه های طولانی می گذشت؛ از زمانی که زنگ را زده بودم. از تو خبری نبود. و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری. کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوزا جلد دوم به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

  خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی مغزم منقار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه

  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهلین pdf از رؤیا احمدیان

    خلاصه رمان :   دختری معصوم و تنها در مقابل مردی عیاش… ماهلین(هاله‌ماه، خرمن‌ماه)…   ★فصل اول: ســـرنــوشــتـــ★   پلک‌های پف کرده و درد ناکش را به سختی گشود و اتاق بزرگ را از نظر گذراند‌. اتاق بزرگی که تنها یک میز آرایش قهوه‌ای روشن و یک تخت دو نفره سفید رنگ و ساده در آن به چشم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان افگار
دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری

  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Esfp99
Esfp99
7 ماه قبل

یه رمان دوهزاریی خیلی چرته
واگه کسی میخواد تازه بخونتش اصلا نخونه چون نوشته یه بچه ۱۳.۱۴ ساله هستش
که توی رویاهاش این فکر هارو میکنه
واصلا این رمان زندگی واقعی رو نشون نمیده
یارو میره زن دوم میگره زن اول هنوز باهاش زندگی میکنه وعاشق یارو هستش تهش هم با خوبی خوشی تموم میشه ونقش بد رمان بدبخت میشه وفقط نویسنده ما اسکول میکنه وبه ریشمون میخنده

بهار
بهار
7 ماه قبل

رو من ک خیلیییی تاثیر گذاشت شمارو نمیدونم دوستان…./:

پری
پری
7 ماه قبل

بچه ها کسی رمان آخرین غروب پاییز رو دنبال میکنه ؟
چون نویسنده چند ماهه پارت نداده میگم احیانا یه کانال VIP داشته باشه
اگه داره میشه بگین لطفا

گانگ گانگ
گانگ گانگ
7 ماه قبل

😂 جالبه واقعا جالبه!! چی جالبه؟ این جالبه که منوتو هنوزم داریم این رمانو میخونیم..وقتی نویسنده به شعور مخاطب توهین میکنه هرچقدرم قلمش قوی باشه ولی بااحترام یه بیشعور واقعیه.. حدودا۲۰ پارت یا بیشتره که گیر این لباسیم و واقعا درکش برام سخته که نویسنده بعد از دوروز انقد فلانه که پنج تا خط بفرسته ب اسم پارت برای خواننده های رمانش؟ من دیگه این رمانو من بعد ادامه نمیدم.. نویسنده ی عزیز یکی از طرفدارای پروپاقرص رمانتو از دست دادی🫤

بانو
بانو
پاسخ به  گانگ گانگ
7 ماه قبل

🤣 🤣 🤣 🤣 خدایی آره جالبه که به این شکل داریم این رمان میخونیم

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
پاسخ به  گانگ گانگ
7 ماه قبل

منم همین‌طور، چون واقعاً پارتی نمی‌بینم تا بخوام ادامه‌اش بدم، اصلاً نمی‌تونم ذهن نوبسنده رو درک کنم🤕

Mahsa
Mahsa
7 ماه قبل

اول رمان باید می نوشت 12-سال خوانده شود
من شخصا اشتباه کردم مزخرفات یه طفل ۱۰ساله رو خوندم

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
پاسخ به  Mahsa
7 ماه قبل

چرا هنوز هم ادامه می.دیم🤔 به نظرم نویسنده با هر سن و شرایط زندگی یه بار یه خودنمایی از خودش بکنه با دیدن چنین نظراتی از نویسندگی سرد نشه و یهو قلمش رو کنار نزاره من خودم اشتباهات زیادی توی نویسندگی داشتم و هنوز هم دارم منگرش نمیشم اما سعی هر روزه من برای بهتر شدنه بیشتر یاد گرفتنه نویسنده این رمان هم باید بدونه که سلیقه مخاطب الان دیگه عوض شده باید فکر گنه و ببینه کجای کار رو اشتباه رفته و به فکر تصحیحش باشه نه اینکه همچنان به بیراهه ادامه بده

Aseman
Aseman
7 ماه قبل

حیف وقت که برا این رمان بزاری
دیگه به هیچ دردی نمیخوره. کاملا آبکی ، بی محتوا و بی سر و ته!

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط Aseman
Aseman
Aseman
7 ماه قبل

تموم شد؟!
خیلیییییییی تاثیر گذار بود!

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
7 ماه قبل

یعنی من آدمیم که خیلی کم عصبی میشم ولی الان به حدی قاطی کردم که حد نداره نویسنده مرز باشعوری رو واقعاً رد کرده😑 اصل رمان کلاً دود شد رفت هوا چسبیدین به یه تیکه لباس و تفکرات شخصی حورا و قباد که چمیدونم من اینجوری فکر میگردم و تو … خب غلط کردی اصلا از اول باهاش ازدواج کردی مشکل روانی داری آیا سادیسم و …. . این قبادم عین آفتاب‌پرست رنگ عوض میکنه فقط خدا کنه یهو
فرشته مهربون نشه که واقعا دیگه ادامه دادن این رمان احمقانه‌ست😑 نویسنده جان اصول اولیه پارت دادن اینه که حداقل چهل و حداکثر هشتاد خط بنویسی نه سه چهار خط متن آبکی
قدر قلمت رو بدون یکم مطالعه‌ات رو زیاد کن و تو کارهای بعدیت به جای پرداختن به هوس و مسائل جنسی یه رمان محتوادار بنویس

خسته
خسته
پاسخ به  نویسنده رمان سقوط
7 ماه قبل

کجای کارین! کل رمان حول محور همین لباس میچرخه . از این به بعدم این لباسه که سرنوشت حورا و رمانو رقم میزنه. نقطه ی عطف رمان، لباس حوراست که کلا تاریخو به دو بخشه قبل از لباس حورا و بعد از لباس حورا تقسیم میکنه. 😂

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
پاسخ به  خسته
7 ماه قبل

نویسنده باید برای قلم و کار خودش ارزش قائل باشه، پرداختن به چنین اثراتی فقط یه سرگرمی موقتی خواهد بود و به هیچ وجه موندگاری نداره.

Yas
Yas
پاسخ به  نویسنده رمان سقوط
7 ماه قبل

سلام لیلا خانم همه که مثل شما مهربون نیستن قلم شما بی نظیره شما رو نمیشه با هیچکس دیگه مقایسه کرد

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
پاسخ به  Yas
7 ماه قبل

تو لطف داری بهم عزیزم😍 توی هر رمانی باید چنین مسائل بدی که تو جامعه می‌بینیم نشون داده شه اما نباید نکته اشتباهی به ذهن مخاطب بره مثلاً کسی که به زنش خیانت می‌کنه خودِ من توی رمانم آوردم اما باید جوری شخصیت‌پردازی شه و روند رمان پیش بره که خواننده دچار گیجی نشه که مردی با چنین ویژگی آخرش هم به تموم خواسته هاش برسه.

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

من توقع داشتم قباددعوا راه بندازه

Yas
Yas
7 ماه قبل

یعنی این نویسنده خیلی به ما بی احترامی میکنه
خیلی هم بیشعور تشریف داره همش تکراری حورای احمق

دسته‌ها
17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x