رمان حورا پارت 173 - رمان دونی

 

 

 

 

****

 

بینی‌ام را بالا کشیدم و شیشه شیر را در دهانش گذاشتم:

 

_ جان مامان‌… اروم قشنگم…ببخشید!

 

تلفن خانه بی وقفه زنگ میخورد و من که میدانستم چه کسی‌ست حتی برای دیدن شماره نزدیک نمیرفتم.

 

نیاز دوباره به گریه افتاد و من اشک‌هایم را پی‌در‌پی پاک میکردم:

 

_ گریه نکن قشنگم، اروم عشق مامان…ببخشید خب، مامان حالش خوب نیست دخترکم، اروم بگیر تو رو خدا…

 

هق‌هق در گلویم خفه شد، اینکه عمه‌ی خیر ندیده‌ایم پس از بیست و هشت سال به یاد دختر برادرش افتاده حالم را بد کرده بود.

 

یک هفته پیش بود، که قباد و نیاز را دم در دانشگاه دید، تازه جلسه اولی بود که بعد از مریضی‌ام به دانشگاه برگشته بودم و طبق عادت قباد و نیاز با هم آمده بودند.

 

گوش‌های نیاز را گرفتم و به سمت تلفن رفتم، سیمش را از پریز کشیدم و صدا قطع شد. سکوت خانه نفس عمیقی به ریه‌ام کشاند.

حالا فقط گریه‌های نیاز مانده بود.

 

_ جونم مامان، جون دلم…چی میخوای اخه؟

 

سرش را در گردنم گذاشتم و پشتش را با ضربه‌های ارام نوازش کردم.

کم کم ارام گرفت که صدای زنگ موبایلم دوباره همه‌چیز را بدتر کرد.

 

عصبی به سمتش رفتم و بی آنکه بدانم کیست پاسخ دادم و غریدم:

 

_ گفتم بهت زنگ نزن پی منو نگیر، بسه دیگه، بعد سی سال پیدات شه ادعای خونواده‌ت میشه…تمومش کن!

 

_ چی شده حورا چی میگی؟

 

صدای قباد در جا خفه‌ام کرد:

_ قباد، تویی‌…

 

_ اره، با شماره شرکت زنگ زدم گوشیم شارژ نداشت، کی اذیتت کرده؟ حورا بخدا نگی خودم پیگیر میشم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 175

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده

  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن , حالا بعد از هفت سال شرایطی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x