دستم را به شکمم گرفتم:

 

_ تهش شد این…فهمیدی؟

 

نگاهش خیره به دستم ماند، خشکش زده بود، با پوزخندی رو گرفتم و به اتاق برگشتم، انگار حالا حساب کتاب‌هایش داشت جواب میداد، فهمید دسته گلش را چه زمانی آب داده!

 

 

خوشی رتبه‌ی کنکورم را که آن روز زهرمار کردند.

کیمیا امد، با بی محلی به برادرش‌‌…

نمیدانم میانشان چه گذشته بود اما هیچکدام دل خوشی از دیگری نداشت، بردیا و داریا هم در حیاط روی تخت نشسته و در تلاش برای غلت خوردن بودند.

 

دو کودک چند ماهه‌ی بامزه، تپل با لب‌های سرخ، چشم و ابروی سیاه…

دروغ چرا، کمی به قباد شباهت داشتند، همین باعث میشد بی اراده به سمتشان کشیده شوم، حلال زاده به دایی رفته بودند.

 

صدای جیغ یکیشان که بلند شد نگران از پنجره بیرون را نگاه کردم، قباد داشت یکی را بغل میزد و دیگری را در تلاش بود که بگیرد، اما جیغ زدنش به خنده‌یمان انداخت.

 

_ داداشم باهات بد تا نمیکنه که؟

 

اخم کردم:

 

_ انگار میخواد همه‌چیو درست کنه…اما هیچی درست نمیشه، من دیگه نمیخوامش، ولی نمیخواد اینو بفهمه!

 

دستم را گرفت:

 

_ حوراجونم…بچه‌رو چی؟ میدونی که دانشگاه رفتنت و مراقبت از یه بچه اونم تنهایی سخته! تازه میخوای سر کار هم بری؟ منی که سرکار و دانشگاه میرفتم الان کارم فقط شده مواظبت ازین دوتا، کلافه شدم با اینکه وحید و مادرش هم کمک میکنن…فکر نمیکنی خوب نیس تنهایی؟ بچه نیاز به توجه و وقت داره!

 

نگاهش کردم:

 

_ نمیدونم کیمیا…فعلا که مونده تا زایمان…انتخاب رشته هم زمان بره، تا جوابش بیاد منم زایمان میکنم…اونموقع یه فکری واسش میکنیم دیگه، نه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۱۶۳

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
رمان سدسکوت

  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم …

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فلش بک pdf از آنید ۸۰۸۰

  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا

  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند

  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار نیست!   عمران صدایش را بالاتر می‌برد.   رگ‌های ورم‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان

  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا،در عین حال پاک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خسته
خسته
5 روز قبل

این سایت دیگه سرکاری شده با اجازه تون خداحافظی می کنم
به سر دلارای، حورا ومانلی سکوت تلخ هرچی میخواد بیات ارزشش رو نداره وقت بیزاری
خیلی خیلی بی نظم بود. به خواسته ها هم که هیچ توجهی نمیشه.

Fsh
Fsh
پاسخ به  خسته
4 روز قبل

چند وقتیه که واقعا خسته کننده شده

بانو
بانو
پاسخ به  خسته
4 روز قبل

آفرین خوب گفتی 👏👏

معتاد رمان
معتاد رمان
5 روز قبل

خدا بده شانس رتبه ۸۰۰ با عقل جور در نمیاد
بچه هاس کنکوری صبح تا شب درس میخونن اونم با آرامش رتبه ۴ رقمی میارن اونم نه عالی اونوقت حورا شده ۸۰۰ با عقل جور در نمیاد فک کنم سهمیه داشته😂😂

Taraaaa
Taraaaa
پاسخ به  معتاد رمان
4 روز قبل

بخاطر اینکه توی پرورشگاه بزرگ شده سهمیه داره

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x