_ میخوای بگی هیچوقت نمیبخشیش؟

 

سینه‌ام را به داخل لباس برگرداندم و نیاز را روی تخت میان دو بالش خواباندم. چهار دست و پا راه رفتنش اختیار اینکه ازاد بگذارمش را از من میگرفت.

 

_ بحث بخشش نیست کیمیا، ببخشمش هم…نمیتونم با اون خاطرات کنارش زندگی کنم!

 

_ مگه تلاش کردی؟ حورا ببخشید اینو میگم اما…جفتمون میدونیم روزای سختی بود درست، خودت چی؟ سعی کردی فراموش کنی؟ یا حداقل کنار بیای و بهش فکر نکنی؟ قباد قراره پدر دخترت باشه، قراره وقتی هجده سالش شد شمارو داشته باشه، قراره وقتی ازدواج کرد جفتتون با هم خواستگارشو برانداز کنید…جدا بودنتون اونم در حالی که هنوز قانونا زن قبادی چیز درستی نیست حورا!

 

تلاش نکرده بودم، حتی ذره‌ای به فکر نرسید که بخواهم از دید دیگری این موضوع را ببینم، یا حداقل منطقی فکر کنم و انقدر احساسی تصمیم نگیرم!

 

_ نمیدونم کیمیا میشه این بحثو بیخیال شی؟ الان خسته‌م میخوام یکم دراز بکشم…اگه میشه قبل رفتنتون خبرم کن.

 

از جا برخاست و بالش را برایم صاف کرد:

 

_ بیا عزیزم بخواب…نمیخواد زحمت بکشی، غریبه که نیستیم خودمون میریم، میدونم خسته‌ای…

 

امروز را کامل خانه بودم اما…خستگی بدی تمام بدنم را درگیر کرده بود، فقط کاشکی مریض نشده باشم:

 

_ معذرت میخوام پس…اگه چیزی خواستی یا چیزی شد حتما صدان کن.

 

با دستش شانه‌ام را لمس کوتاهی کرد و از اتاق بیرون رفت. کنار نیاز دراز کشیدم و به چهره‌ی معصوم و غرق خوابش چشم دوختم.

از دار دنیا جز او چه میخواستم؟

 

البته…برای راحتی‌اش هم حاضر بودم جان دهم، زندگی با قباد که سهل است.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 90

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به من نگو ببعی

  خلاصه رمان :           استاد شهرزاد فرهمند، که بعد از سالها تلاش و درس خوندن و جهشی زدن های پی در پی ؛ در سن ۲۵ سالگی موفق به کسب ارشد دامپزشکی شده. با ورود به دانشگاه جدیدی برای تدریس و آشنا شدنش با دانشجوی تخس و شیطونش به اسم رادمان ملکی اتفاقاتی براش میوفته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای محترم هیئت منصفه، این دادگاه در باب اتهامات موجود در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دژ آشوب pdf از مریم ایلخانی

  خلاصه رمان:     داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب عمارتی به نام دژآشوب که ابستن یک دنیا ماجراست… ماجرای یک قتل مادری جوانمرگ پدری گمشده   دختری تنها، گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم به راه فرزند سفر کرده… کامرانی که به جرم قتل

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x