ابرو بالا دادم و دست نیاز که به سمت موهایم رفت را گرفتم، بچه داشت یاد میگرفت مو بکشد، انگار برایش نوعی ابراز علاقه بود:

 

_ آهااا…خب اون چرا مزاحمم بشه مرد خوبی بود که!

 

دست خودم نبود که میخواستم اذیتش کنم، اخم‌هایش به وضوح در هم رفت، خودم را به آن راه زدم و او هم با همان حالت عصبی‌اش خودش را کنترل کرد:

 

_ خب…حالا اون مهم نیست، میگم که چیزه…اومدم عذرخواهی کنم!

 

اینبار من ابرو درهم کردم:

 

_ چرا؟

 

قدمی نزدیک شد و شانه‌اش را به چارچوب در تکیه داد:

 

_ بابت اون شب…نباید جلوی کیمیا و وحید اونجوری میکردم، عصبی شدم کنترلمو از دست دادم…معذرت میخوام.

 

کمی خیره نگاهش کردم، قصدش چه بود؟ چرا میخواست خوب باشد؟ وقتی ذاتا خوب نبود؟ وقتی قبلا یک بار من را ازار داده، وقتی قبلا…

 

خسته بودم از این همه یادآوری، اما کور که نبودم، تغییراتش را میدیدم فقط…

چیزی نمیگذاشت نزدیکش شوم، انگار محافظی به دورم کشیده شده و نمیتوانستم نه نزدیک او شوم نه هیچ مرد دیگری!

 

_ مهم نیست…بهتره دیگه بری باید نیاز رو شیر بدم!

 

لبخند تلخی زد و تکیه از در گرفت، قدمی عقب رفت و سر تکان داد:

 

_ خوبه…چیزی نیاز بود بهم زنگ بزن، مواظب خودت و نیاز باش…اتفاقی هم افتاد به نگهبانی یا خودم خبر بده!

 

سر تکان دادم و در را به ارامی بستم.

سر نیاز که روی گردنم نشست، به در تکیه دادم و چشم بستم، قلبم میتپید، طوری که انگار بار اولم بود با قباد اشنا شده‌ام، و این خوب نبود!

 

نمیخواستم دوباره عاشقش شوم…نمیخواستم آن دوست داشتنی که سرکوب کرده بودم سر باز کند!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 137

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان به تماشای دود
دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان سدسکوت

  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم …

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حورا
حورا
6 ساعت قبل

به نظر نویسنده این همه تکرار روزمرگی خیلی حال بهم زن نشده، عزیزم حالت تهوع گرفتیم

یاس
یاس
8 ساعت قبل

بقیش رو خودمون باید حدس بزنیم🫠

نجما
نجما
11 ساعت قبل

خیلی داره طولانی میشه حورا خیلی داره کشش میده

نجما
نجما
18 ساعت قبل

لطفاً پارت ها رو زود تر بذارید ممنون

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x