رمان حورا پارت 372 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

دستم را گرفت و وارد اسانسور شدیم. سپس پارکینگ و بعد ماشین.

تا رسیدن به بیمارستان هم بخاری را روی من تنظیم میکرد و چندبار هم تبم را با کف دستش چک کرد.

 

داشت از بی حالی دوباره خوابم میبرد که دستم را گرفت و تکانم داد:

 

_ نخوابیا، جلو مردم بغلت میکنم میبرمت تو، فکر نکنی دلم میاد بیدارت کنم!

 

لحن تهدید آمیزش کارساز بود، سیخ نشستم و تا رسیدن به بیمارستان سعی کردم نخوابم، میدانستم حرفی که زده را عملی میکند.

 

رفتارهایش قشنگ بود، قشنگ‌تر از اوایل دوستیمان، اوایل ازدواجمان، اوایل زندگیمان…

 

چیزهایی که فهمیدم برایم جای سوال داشت، نیاز داشتم با کسی درباره‌یشان حرف بزنم، بفهمم درد چیست، چرا این تفاوت را دوست دارم؟ بیشتر از چیزی که سه سال پیش بود؟

 

انگار آن زمان همه‌چیز در عین خوب بودن نقص داشت اما حالا…زیادی همه‌چیز راجبش قشنگ بود، شک داشتم واقعی باشد!

 

دکتر معاینه کرد و دارو نوشت، داروها را گرفت و من را معطل نکرد. آمپول زدند، چندین سفارش و گواهی برای استراحت که سرکار و دانشگاه نروم.

 

در نهایت هم به خانه برگرداندم. باز هم تا بالا همراهم آمد و کنارمان ماند.

سوپ کیمیا را با قلمه و گوشتی که پخته بود خوردیم، وحید و قباد هم گوشه‌ی پذیرایی کار میکردند، و من روی تخت استراحت.

 

دلم برای بوسیدن و بوییدن دخترکم لک زده بود اما دستورات دکتر که گفت سه روز اول را از او فاصله بگیرم تا مریض نشود را ناچار بودم رعایت کنم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 177

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه ترنج
دانلود رمان کافه ترنج به صورت pdf کامل از مینا کاوند

    خلاصه رمان کافه ترنج :   بخاطر یه رسم و رسوم قدیمی میخواستن منو به عقد پسرعموم دربیارن، واسه همین مجبور شدم پیشنهاد ازدواج برادر دوست صمیمیم رو قبول کنم با اینکه میدونستم بخاطر شرط پدرش میخواد باهام ازدواج کنه ولی چاره ای جز قبول کردنش نداشتم، وقتی عاشق هم شدیم اتفاقایی افتاد که       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو

  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نجما
نجما
1 روز قبل

حورا خیلی داره ناز می‌کنه خسته شدیم خودش رفته برای شوهرش زن گرفته حالا هم اینهمه داره ناز می‌کنه

نجما
نجما
1 روز قبل

چرا اینقدر کمه

Yas
Yas
2 روز قبل

خیلی زیاده بعد از 3 روز خسته نشی

Mamanarya
Mamanarya
2 روز قبل

این قسمت نحوه درمان سرماخوردگی

رها
رها
2 روز قبل

سلام خسته نباشی.
چرا یهو پرش کرد !! از صبونه رفتن تو آسانسور 😐خیلی هم کم بود

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x