رمان حورا پارت 399 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ ممنون واقعا نیازش داشتم!

 

وحید با خنده خودش را جلو آورد و جعبه‌ی کوچکی به سمتم گرفت:

 

_ اولش قرار بود شریکی برات هدیه بگیریم، اما خانم لجبازیش گل کرد که الا و بلا خردکن بگیریم، دیگه منم روم نشد شریکیش کنم…خدمت شما، ناقابله!

 

با خنده از دستش گرفتم، تشکر کردم.

جعبه را که گشودم ساعت نقره‌ای و زیبایی درونش درخشید:

 

_ واقعا قشنگه، ممنون ازت!

 

دست روی چشمانش نهاد:

_ آبجی مایی، کمه برات، مبارکت باشه!

 

لبخندی به محبتش زدم.

قباد نزدیکتر شد و تقریبا دستش که روی لبه‌ی مبل گذاشت، دور شانه‌ام پیچیده بود:

 

_ من کادومو بدم، همینجا امتحانش میکنی؟

 

چشم ریز کردم:

 

_ تا چی باشه، ببینم اول!

 

ابرو بالا داد و طوری که آن دو نشنوند لب زد:

 

_ لباس زیر نیست که اینجوری مشکوک نگاه میکنی…

 

چشم ریز کرد و قبل از انکه بخواهم واکنشی نشان دهم خودش را جلوتر کشید که آرامتر بگوید:

 

_ نکنه فکر کردی لباس خوابه؟ بی غیرت دیدی منو خانم؟ اینجا جلو وحید بخوای امتحان کنی؟

 

از خجالت سرخ شده بودم. نیشگونی محکم از رانش گرفتم و کمی فاصله ایجاد کردم. آخ ارامش و تکان محکمی که به پایش داد ثابت کرد که دردش گرفته. حقش بود!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 161

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه ی لیلا به صورت pdf کامل از فاطمه اصغری

      خلاصه رمان :   ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه آگات pdf از زهرا بهرامی

  خلاصه رمان : زندگی کیارش کامیاب به دنبال حرکت انتقام جویانه ی هومن، سرایدار ویلای پدرش با زندگی هانیه، خواهر هومن گره می خوره   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید»   romanman_ir@ به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی

    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
1 ساعت قبل

چرا سایت اینجوری شده رمان هامین برا من باز نمیشه

آوین
آوین
2 ساعت قبل

واقعا این حجم از بی مسئولتی ،مسئول سایت و بی توجهی نویسندگان غیر قابل تحمل شده پارت گزاری بدون حساب وکتاب وعدم توجه به مخاطب، بنده یک سال اشتراک گرفتم حتی رمانهایی که با اشتراک قابل دسترس هستن هم هیچ گونه تعهدی ندارن….

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x