دوباره اوقاتش تلخ شد.

-حلش می‌کنم. فکر می‌کنه تیم وکلامون از پسش‌ بر نمیان. می‌گه وقتی خودِ پدر و مادر از بچه گذشتن و بچه فروخته شده، من و تو کاری ازمون بر نمیاد.

 

بحثشان را دوست نداشتم.

-مرتیکه در ازای پول و بدهی بچه‌ی مردم و می‌بره می‌کاره سر چهارراه‌ها. اون‌وقت یه تیم وکیلِ خبره نمی‌تونن هیچ غلطی بکنن. مادرِ یکیشون به پاهام افتاده بود که دختر سه ساله‌ش و برگردونم. دختری که اگر این مرتیکه نم پس بده کجا ردش کرده الان شش سالشه. زورم از اینه که با کلی مدرک نمی‌شه گیرش انداخت.

 

در زندگی‌ام همیشه از نوشابه منزجر بودم.

اما آن‌قدر حالم بد شده بود، که با دستی لرزان جلو کشیدم و بی‌تعارف قوطیِ او را که باز کرده بود برداشتم و کمی از آن نوشیدم.

-پس والدین رضایت نداشتن و بعد پشیمون شدن؟ این مرد به واسطه‌ی فقر مجبورشون کرده؟ آخه مگه می‌شه؟! وقتی هیچ شکایتی ازش نیست یعنی خود والدین هم خواستن.

 

ذهن من دائم یک واژه را دوره می‌کرد.

فقر…

امان از فقر و بی‌کَسی.

-من می‌گم مادری که به همین راحتی بچه‌ش و در ازای پول رد کرده، ممکنه وسط راه و تو دادگاه یارو یه پول گنده‌تر بهش بده و زیر پات و خالی کنه فراز. چون اون یه لحظه و یه جایی بچه‌شو و به پول فروخته.

 

نمی‌دانستم موضوع اصلی چیست، اما از این‌که کسی اسم مادر را زیر سوال می‌برد خونم به جوش آمد.

-یه مادر هیچ‌وقت بچه‌ش و که تیکه‌ی وجودشه و به پول نمی‌فروشه. مگر این‌که جبر بالای سرش باشه.

 

توجه همه‌شان به من جلب شده بود.

 

شاید این موضوع هیچ کجایش به زندگی من شبیه نبود، اما نمی‌توانستم ساکت بمانم.

 

نوشابه را روی میز برگرداندم و نفسی عمیق کشیدم.

-جبری به اسم مرد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 229

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی رؤیا به صورت pdf کامل از الهه محمدی

      خلاصه رمان:     تویِ واقعی را زمانی دیدم که، دستانم گره خورده‌ی دستانت بود! بعد از آن، هرچه دیدم رویا بود و بس!!!     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده! اولین نفری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرنوشت
دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار

    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش تاید شدن ::::)))))     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان غربت تنهایی
دانلود رمان غربت تنهایی به صورت pdf کامل از مهسا فرخیان

    خلاصه رمان غربت تنهایی : ثنا دختری که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است ؛خانواده ای که یک وعده نمازشان قضا نمی شود اما طبق یک قانون نانوشته ثنا در میان اعضای خانواده طرد شده ؛این قانون در نهایت به دست کسی میشکند که یک روز فکرش را هم نمیکرد…   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لمس تنهایی ماه به صورت pdf کامل از منا امین سرشت

      خلاصه رمان :   همیشه آدم‌ها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همه‌ی چهره‌هایی که می‌بینیم، آدم‌هایی هستن که نمی‌شه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهایی‌هاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوسته‌ی سفت و سخت رو شکوند. این قصه،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m

  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
maryam
12 ساعت قبل

چرا دو روزه پارت نداریم ؟
میشه بزارید.ممنون

جدیدترین پست های سایت
دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x