رمان گلادیاتور پارت 316 - رمان دونی

 

 

 

 

 

با اجبار درحالی که لبش را از درد پهلویش می گزید از جایش بلند شد و همگام با او به سمت سینی رفت و آن طرف اطاق روی زمین مقابل سینی نشست .

 

 

 

وقتی که یزدان با آن زور بازویش دست زیر آرنجش می انداخت تا بلندش کند ، چاره دیگری غیر از بلند شدن برایش باقی نمی ماند . اصلاً مگر توان مقابله با او را داشت ؟؟؟

 

 

 

یزدان در حالی که بالا سر گندم ایستاده بود ، نگاهش را به سمت جلال کشید :

 

 

 

ـ خبرت چی بود که انقدر اصرار به دیدن من داشتی .

 

 

 

ـ قربان معین امروز صبح برای جا سازی بعضی از وسایل داخل ماشین رفته بود که دیده روی صندلی راننده پر از خونِ .

 

 

 

ابروان یزدان درهم فرو رفت و گندم نفس بریده و وحشت زده با چشمانی که خیره سینی مقابلش شده بود ، تنها توانست دست به زمین کنارش بگیرد ، که مقابل چشمان جلال و یزدان روی زمین واژگون نشود .

 

 

 

جلال ادامه داد :

 

 

 

ـ می گفت ماشین دیشب از جاش تکون خورده .

 

 

 

یزدان دو قدم به سمتش برداشت و در فاصله یک متری مقابلش ایستاد :

 

 

 

ـ منظور ؟؟؟ منظورت و بگو …

 

#gladiator

#part981

 

 

 

جلال نگاهش میخ چشمان یزدانی بود که انگار سیاهی نگاهش لحظه به لحظه بیشتر از قبل درون تاریکی فرو می رفت .

 

 

 

ـ قربان حسی بهم میگه فردی که دیشب فرار کرد ، خودی بوده .

 

 

 

ابروان یزدان عمیق تر درهم فرو رفت و چشمانش نازک شد :

 

 

 

ـ چطور به چنین نتیجه ای رسیدی ؟

 

 

 

ـ فرد دیشبی انگار بیشتر برای کشیک کشیدن اومده بود ……………. قصد کشتن شما رو نداشت . من نحوه تیراندازی شما و خودم و می شناسم . ما تو زانو و دست نمی زنیم . دیشب که بالا سر یه سری از آدما می رفتم تا خلاصشون کنم ، دیدم که از یه دست و یه پا مجروح شدن . یک نفر و دو نفرم نبودن .

 

 

 

یزدان نگاه به اخم نشسته و متفکرش را از جلال گرفت و سمت زمین کشید .

 

 

 

جلال درست می گفت . خودش هم به این موضوع فکر کرده بود …………… فرد دیشبی به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشت و از همه بدتر اینکه ، او را هم به خوبی می شناخت که نه خودی نشان داد و نه قصد صدمه زدن به او را داشت ………… این را از آن تیری که مقابل پایش زد تا از جلو آمدن منصرفش کند فهمید .

 

 

 

در حالی که دستش را به سمت دکمه های پیراهن در تنش می برد تا دو سه تا دکمه پایینی پیراهنش را ببندد ، به سمت در قدم برداشت :

 

 

 

ـ باید ماشین و خودم نگاه بندازم ……………

 

 

 

و بدون آنکه رویش را به سمت گندم بچرخاند ، او را مخاطب خودش قرار داد و ادامه داد :

 

 

 

– گندم تا من میام می خوام صبحونت و کامل خورده باشی …….. بریم جلال .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 69

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد

    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و حالا با برخورد با شهراد و …      

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی

  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی مخفیانه‌ی من و اون شدن مجبور شدم برم انگلیس. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سمفونی مردگان

  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد کاردان خالق کد ام کی در باره این کتاب گفت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x