بودنت خیالی بیش نیست
ولی من هر شب تو را آرزو می کنم……❤️
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
بودنت خیالی بیش نیست
ولی من هر شب تو را آرزو می کنم……❤️
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان: ویرجینیا بعد از مرگ پدر و مادرش، برای اولین بار نزد پدربزرگ و خانواده مادریش میرود. در آنجا با رفتارهای متفاوتی از سوی خالهها و داییش و فرزندانشان مواجه میشود. پرنس پسرخالهاش که وارث ثروت عظیم پدری است با چهرهای زیبا و اخلاقی خاص از همان اول ویرجینیا را شیفته خود میکند. اتفاقات ناخوشایند
خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند جای نداشتن های هم را پر کنند … به
خلاصه رمان : در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را تجربه کردیم و قول ماندن دادیم. من خیالم؛ دختری که
خلاصه رمان : نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از
خلاصه رمان : رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه
خلاصه رمان: دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین جا تمامش کنیم…. بیا کشش ندهیم… بیا و تو کیش
استاد انشایی 😂😂🤣🤣
بله بله😂😂
بقیشو بذار برا اون یکی 😂
به قول هوشنگ تو شمعدونی بسپرش به من✋😂😂
وای 😂 😂
چقد سریالش دوس دارم 😂
ول کن دیگ.. ی کا رد شد..
🤣😂
رو دلم مونده بودا
💃💃💃💃💃
ی کاشد😂😂
مرسی ندا و فاطی کمک کردین😂❤
بقیشو فردا میخونم بلخره ۱۰۰۰ تا شد😂😂
هم اغوشی عاشق های خوشبین را
ترک های هوس در ان لبالب های شیرین را
کبوتروار و بی تکرار میگفتم همه امیال دیرین را
به پیغامی نشستم بر لب بامی
سکوت اسمان زیر و زبر کردم
جدایی مختصر کردم
مم ان سودا و خواهش را من ان بزنم نوازش را به سر کردم
صدام بزن پیش همه، کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همع…
از انچه دیده ام دیده پریشانم
از ان ظلمت که در ان پرتو از نوری نتابیده
بذار بفهمن بامنی،،،، دیوونه گی هات پس کجاست…
از این عشقی که در هر سینه ماسیده
از این عزم چروکیده