دلبران دل می برند
اما تو جانم میبری….
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
دلبران دل می برند
اما تو جانم میبری….
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان: چشمان دختری که حاصل یک تجاوزه .که بامرگ پدرش که یک تاجر ناموفق است مجبور میشه که به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال وبدهی های پدرش مشخص بشه اما این اقامت پردردسر تو خونه بهزاد باعث متوجه شده رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان
خلاصه رمان: فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی رنگ اولین چیزی بود که توجه ام را جلب کرد
خلاصه رمان : عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی
خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لالهی گوشش میخورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و کمرِ
خلاصه رمان دنیای بعد از تو : _سوگل …پیس …پیس …سوگل برگشت و نگاه غرانش رو بهم دوخت از رو نرفتم : _سوال ۳ اخمهای درهمش نشون می داد خبری از رسوندن سوال ۳ نیست … مثل همیشه گدا بود …خاک تو سر خرخونش …. پشت چشم نازک شده اش زیاد دلم شد و زیر لب غریدم
خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا
فاطی چرا چت روم نمیزنی؟😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
زدم 😢
بچه ها کی خونش تو شیرازه مهمون نمیخواد 😂😂😌
مهمون حبیب خداست ولی تو مزاحمی ن مراحم 😂
اونی ک گفته بود ساعت ده حاضری بزنید نمره ریاضی میده
حاضــــــــــــــــــــــــــــر
جان مادرت بیا بده من نمره ریاضیم ۱۹ شده ۱۷ داده کثافت
نکه خر خونم اینم با هزار تقلب برگه جواب ها کش رفتم تا تونستم بگیرم حالا ۲ نمره نداده چ کارها ک نکردم 🤣
مثل این اسکلا از پله شیشم خودمو انداختم پایین فقد دستم درد گرفت
پ چی من جرعت این کارا داشتم معلممون و مینداختم ن خودمو 🤣
امیرعلی
امیرعلی
38 دقیقه قبل
اون امیرعلی توی کامنتا زیر رمان دلارای من نیستم
فقط محض اطلاع گفتم که اشتب نشه
پاسخ
قشنگگگگ معلوم بود تو نیستی
از اولش من فهمیدم
میدونی چرا؟
چون یه پسر واس یه رمان انقدر حرص و جوش نمیخوره 😂💔
یکی بره چت روم بزنه اگه فاطی نیس ازاده تو بزن
بیشعور خاهر سکینه جواب نمیده😐😂🔪🔪🔪🔪👡👡👠👠
1k🤩🤩🤩🥳🥳🥳🥳
ی تنه داری چت روم و میبری بالا ها نکن شلوغ کاری نکن ب خدا خسته شدم رفتم پایین جواب بدم گناه دالم خو 🥺🤣
اصلا ام گناه ندارم ولش 🫠😂
🤣🤣🤣🤣🤣🤣خودمم مخالفم ولی دیدم یکم دیگه مونده 😪🤣
خسته نباشی دلاور خداقوت پهلوان
مرسیییییی
🌻🌻🌻
🤕🤕🤕🤕
🤩🤩🤩🤩
برادر حسن چند سالته؟
ای وای حسن روت نظر داره بدبخت شدی
😪😪😪
😐😐😐😐
🙂🙂🙂
حالا دووو
حالا یک
بیاین پرش کنییممممممم🤣🤣
❤️❤️❤️❤️
❣️❣️❣️❣️
💜💜💜💜